نیز برخی بر آنند که زبان کردی که یکی از شاخه های زبان ایرانی است از باقیمانده ی زبان ماد است.
(بهار 1349: 5) پروفسور سایس می گوید: مادها عشایر کرد بودند که در شرق آشور زندگی می کردند و سرزمینشان تا جنوب دریای خزد ادامه داشت. برخی از مستشرقین و محققین معتقدند که زبان مادها همان زبان کردی امروز است. (زکی 1377: 68)
دار مستر ایران شناس معتقد است: «آوستا» در زبان مادها فرود آمده و زبان مادی همان زبانی است که اوستا بدان نوشته شده و زبان کردی را می توان بقایای زبان مادی و پهلوی دانست. (زکی 1377: 60) این نظریه از طرف هوارت و دار مستر و بعضی دیگر از متخصصین تأیید شده و نتیجه این است که زبان اوستای زردتشت، زبان کردی مادی است. (مردوخ کردستانی 1379: 54)
مینو رسکی بر این عقیده است که تمام لهجه های بازمانده در زبان کردی امروز از زبان پایه قدیم و نیرومندی نشأت گرفته اند و آن زبان مادی است. (ادموندز 1367: 13)
حسن ارفع می گوید: لهجه های زبان کردی به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و معلوم شد که این لهجه عموماً شبیه فارسی جدید بوده و یحتمل دارای ریشه ی مشترکی که عبارت از زبان پهلوی ساسانی است می باشد (ارفع 1382: 21)
استرابون جغرافی دان یونانی می گوید: پارس و ماد زبان همدیگر را به خوبی می دانستند. پس معلوم می شود که زبان پارس و ماد به هم نزدیک بوده اند مانند زبان فارسی و کردی امروز. (مردوخ کردستانی 1379: 54)
اکثر تواریخ هم مصرح اند به این زبان مادها همین زبان کردی بوده است. چنان که زند و اوستا که به زبان مادی نوشته شده خیلی نزدیک به لهجه ی کردی است. (مردوخ کردستانی 1379: 54)
بر طبق تحقیقات سپایزار، طوایف اربعه ی منظومه ی زاگرس، اکراد قسمت آرارات که عبارت از لولو، گوتی، کاسی و شوبارو هستند هر یک دارای یک زبان مخصوص بوده اند ولی به همدیگر نزدیک بوده اند مانند طوایف اکراد امروز که هر چند شاخه و به کلمات متفاوتند ولی اصول کلمات در زبان همه یکی است. (مردوخ کردستانی 1379: 53)
ادموندز می گوید: به گمان من بنا بر جهات و موجبات جغرافیایی و زبان شناسی می توان گفت: کردهای امروزی نمایندگان مادها و سومین سلطنت بزرگ شرق هستند. (ادموندز 1367: 13)
آنچه مسلم است زبان کردی دارای یک مجموعه قواعد و تعریف های صرفی و نحوی برجسته و چشمگیر است که ویژه ی این زبان می باشد و همین ویژگی های خاص صرف و نحوی آن را از سایر زبان ها هم جوار و موازی خود جدا می سازد و اطلاق یک زبان مستقل را بر آن توجیه می نماید و به همین اعتبار، در حوزه ی علم زبان شناسی، کردی را«زبان» می نامند، نه «نیم زبان» یا «لهجه» یا «گویش». طبق آن چه گروهی ناآگاه به علم زبان شناسی می پندارند.» (رخزادی 1386: 16) حسن ارفع می گوید بزرگترین نقطه اشتراک ملیت کرد زبان اوست. (ارفع 1382: 22)
زبان کردی امروز با دامنه ی وسیع و متنوع و بالغ بر 40 میلیون نفر گوینده دارای 4 شاخه اصلی و چندین گونه و صدها لهجه است که در همۀ شاخه ها دارای آثار مکتوب غنی در زمینه های گوناگون علمی، تاریخی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ادبی و فرهنگی می باشد و روز به روز بر غنا و توسعه و بالندگی آن افزوده می شود. (رخزادی 1385: 16)
اکثر آشنایان به زبان کردی، این زبان را به چهار شاخه تقسیم کرده اند.
1- شاخه ی کرمانجی شمالی یا کردی باکور:
این شاخه به لهجه ها یا گونه هایی تقسیم می شود؛ شمدینانی،بادینانی، بوتانی، جزیری، حکاری، روژآوایی، بایزیدی.
متکلمان این گویش ها در کردستان ترکیه، سوریه، شمال کردستان عراق، کردستان ایران (ارومیه، ماکو، سلماس) و کردهای ارمنستان و آذربایجان، ترکمنستان، قوچان، شیروان و بجنورد هستند.
2- کرمانجی جنوبی یا ناوه راست (سورانی)
شاخه های این گویش عبارتند از: مکریانی، سورانی خاص، سنندجی (اردلانی)، جافی، گرمیانی حوزه ی جغرافیایی این گویش و شاخه های آن در ایران: مهاباد، بوکان، سردشت، اشنویه، پیرانشهر، نقده، سقز، بانه، تکاب، سنندج، دیواندره، کامیاران، لیلاخ، جوانرود، روانسر سرپل و ذهاب، ثلاث باباجانی.
در عراق: سلیمانیه، کرکوک، اربیل، موصل، روانذر، چم چمال، شقلاوه، کویه، قلعه دزه، کلار، کفری.
3- کرمانشاهی. یا کردی باشور؛
این شاخه نیز دارای گونه های زیر است؛
کرمانشاهی، کلهری، لری، لکی، فیلی، بختیاری، کهکیلویه ای، مام حسنی.
حوزه ی جغرافیایی این شاخه در ایران: کرمانشاه، دالاهو، صحنه، کنگاور، قصر شیرین، هرسین، سنقر، کلیایی، اسلام آباد، قروه، بیجار، ایلام، ایوان،
آبدانان، مهران، دهلران، لرستان، پشنکوه، پشیکوه.
در عراق خانقین و پیروان ایزدی.
4- گورانی. زازایی یا هورامی.
این شاخه نیز دارای گونه های زیر می باشد؛
هورامی یا گورانی و زازایی.
حوزه جغرافیایی این گویش در ایران؛ مریوان، پاوه، نوسود، نودشه، اوامان تخت .ژاوه رود، گاوه رود، اهل حق دالاهو، ریژآو، قلعه ی قروه و سر پل ذهاب.
در عراق:
حلبچه، بیاره، تویله، منطقه زنگنه، وکاکه یی در کرکوک، موصل و زنگیها.
در ترکیه:
بین گول، درسیم، خارپوت، معدن، ارزنجان، دیاربکر، اورفا، بتلیس، مووش.
هورامی یا گورانی قبل از کرمانجی مکتوبات داشته و اکثر شاعران (کرد) به این لهجه دیوان خود را سروده اند در واقع اورامی یا گورانی زبان شعر است. تفوّق کرمانجی با تحول در کردستان عراق همراه بود. که باعث شد این لهجه به صورت رسمی در مدارس و مکتوبات جایگزین شود. (ارفع 1382: 22)
م
ی توان گفت که زازا به وسیلۀ کرمانج ها و کرمانجی به وسیلۀ گورانی ها و گورانی به وسیلۀ کل کردها فهمیده می شود. (ارفع 1382: 22)
آنچه امروزه به عنوان گویش معیار در زبان کردی شناخته می شود و تمام کرد زبان ها با آن آشنایی دارند. گویش کرمانجی ناوه راست یا سورانی است. که این امر نیز به خاطر موقعیت جغرافیایی است که ما بین سه کشور ترکیه و عراق و ایران قرار گرفته و با تمام کردهای شمالی و جنوب و غرب و شرق ارتباط دارند.
3.4 خط
کردها دارای خط مخصوصی نبوده اند. هنگام ایجاد خط میخی کردها و پارس ها هر دو بالاتفاق تحریرات خود را با خط میخی نوشته اند. نولدکه می گوید: اگر کتیبه هایی از کرد بدست بیاید تصوّر می رود که از حیث زبان و خط عین کتیبه های شاهان هخامنشی باشد.(مردوخ کردستانی 1379: 52)
در کتاب شوق المستهام فی معرفه رموزالاقلام، تألیف احمد بن ابی بکر بن وحشیه نبطی کلدانی، مذکور است که، در حدود قرن دهم قبل از میلاد یک نفر ماسی سورات نام، حروفی را بر طبق مخارج ابجدی اختراع کرده و با آن افکار خود را رقم کرده است. بعد اکراد هم غالباً با همان حروف کتابت کرده اند. حروف مذکور که مشهور به حروف ماسی سوارتی است، تقریباً شبیه به حروفی است که در قرن ششم میلادی اختراع شده است و آن را حروف اوستایی می گویند. (مردوخ کردستانی 1379 : 52)
تا نزدیکی اسلام خط ماسی سوراتی در میان کردها معمول بوده و همچنین از خطوط یونانی، آرامی سریانی، استفاده می کردند که قباله ی اجاره نامه که در سال (22 ـ 21) ق. م اورامان این امر را اثبات نموده اند. که در زمان بهمن سوم از نسل اسفندیار سر سلسله ی سلاطین اورامان نوشته شده است.(مردوخ کردستانی 1379: 23)
با ورود اسلام به مناطق کردنشین خط کوفی اسلامی جایگزین خطوط دیگر می شود و بنا بر این این خط، خط زبان و دین مردمان کرد زبان می گردد. از این زمان به بعد نوشته هایی که به زبان کردی بر جای مانده، با این خط نوشته شده اند.
بعد از فروپاشی عثمانی و تغیر الفبای عربی به لاتین در کشور تازه تأسیس ترکیه، کردهای شمال مناطق کردنشین در قلمرو ترکیه و ارمنستان نیز بالطبع دول مطبوع خود از الفبای لاتین استفاده کردند.
در حال حاضر نوشته های کردی در مناطق کردنشین ایران، عراق سوریه با الفبای عربی نوشته می شود. البته الفبای کردی دارای تمایزاتی با الفبای فارسی و عربی نیز می باشد. که این امر به خاطر تمایز بین حروف ها و مصوت های این زبان است.
3.5 مذهب
زند اوستا، کتاب مقدس زرتشتیان در مورد معتقدات قدیم اقوام آریایی (ماد و پارس و وابستگان آنان) می نویسد: معتقدات این اقوام بر دو پایه وجود داشت، نیکی و نیکوکاری و بدی و تاریکی، آن قسمت از طبیعت مثل روز و روشنایی و باران و … که به درد انسان می خوردند، جزو خیرات و نیکی ها و آن چیزها که ضرر و زیانی برای انسان داشتند، مثل مرض و مرگ و خشک سالی و کمیابی و گرانی و بلایای مختلف زاییدۀ بدی و تاریکی بودند خیر و نیکی را می پرستیدند و عبادتش می کردند و از بدی و تاریکی می ترسیدند و برای اینکه از آنان ضرری نبینند، به ورد و دعاهایی پناه می بردند که بعدها به سحر و جادو بدل شدند. (زکی ها 1378: 198) برخی از مورخین می نویسند: پرستش خدایانی نظیر رعد و آفتاب در پیش ایرانی ها، اهمیت زیادی داشتند و معتقد بودند که آفتاب، چشم آسمان و رعد و برق هم پسر اوست. خلاصه آریایی های ایرانی هم مثل هندی ها، عناصر مختلفی را پرستش می کرده اند و بعدها توسط زردتشت، به عقیده ی یکتا پرستی رسیده اند. (زکی 1378: 198)
مذهب زردتشتی؛
زمان و زندگانی زردتشت که پیامبر و مرشد فوق العاده ای از اقوام آریایی است، به درستی معلوم نیست و نمی دانیم از کجا و از چه قومی بوده است. علما و دانشمندان و مؤرخین، در این مورد نظر یکسانی ندارند و در بین آنان مستر جاکسن که واقعاً متخصص تحقیق در مذهب زردتشت است، معتقد است که زردتشت، در نیمۀ دوم قرن هفتم پیش از میلاد به دنیا آمده و در اواسط قرن ششم پیش از میلاد در گذشته است. که البته این نظریه هم قطعی نیست. اما بنا به روایات، باید در حوالی دریاچه ی ارومیه متولد شده و به ارشاد مردم پرداخته باشد. (زکی 1378: 199)
طبق آیین زردتشت، به روایت کتاب اوستا و کتابچه های دیگر پهلوی، جهان بر پایه ی دو نیرو قرار دارد، روشنایی و تاریکی که این دو نیرو همیشه با هم در جنگند و گاه این و گاه آن بر دیگری تفوق پیدا می کنند. بر این اساس دنیا به دو قسمت تقسیم می شود سپاه روشنایی و سپاه تاریکی. فرمانده سپاه اول، هورمز یا آهورامزدا و ریاست سپاه روم با اهریمن یا انگره مینو است. اهورامزدا، شش معاون دارد که آنها را امشاسپندان یا جاودانان مقدس می خوانند. (زکی 1378: 201)
در برابر نیروی هرمز که تعبیر دیگری از یزدان است، خداوند تاریکی اهریمن هم سپاهیانی دارد و معاونانش هم دیو یا دئو خوانده می شوند. در مقابل جاودانان مقدس شش دیو قرار دارند که عفریت نامیده می شوند. کار اهریمن و یارانش جلوگیری از خوبی هاست تاریکی و ویرانی و درد و عصیان و تکبر، پدیده های اهریمنند. انسان اگر دارای سه خصلت نیکوی (گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک) باشد، عالمی که بر آن وارد خواهد شد، بهشت ئنهوهیشت است. روح گنهکار به دنیای رنج و درد پای خواهد نهاد. (زکی 1378: 202) دربارۀ آیین قبل میلاد ماد، اطلاعات دقیقی در دست نیست. بعضی از محققین معتقدند که مادها اهورامزدا را می پرستیدند، اما خرافات و افسون زیادی را بر آن افزوده بودند و زردتشت که خود مادی بود، برای اصلاح این آیین قیا
م کرد. اما مغ ها مانع کارش شده و وی ناچار به مهاجرت به سرزمین باختر شد. ولی پس از موفقیت آیین وی و به رسمیت شناخته شدنش از طرف هخامنشیان، قوم ماد هم با توابعش از جمله کردستان این آیین را پذیرفتند. (زکی 1378: 204)
آثار و آتشکده هایی که در اماکن کردنشین موجود و باقی هستند. دلالت دارند بر این که کردها آتش پرست بوده اند. به طور کلی از علایم و آثار و افسانه های کردی می توان حکم کرد که کردها در ابتدا، تنها پرست بوده، بعد آتش پرست شده اند. (مردوخ کردستانی 13798: 63)
اخیراً یک پوست پاره در سلیمانیه به خط پهلوی به دست آمده که در آن چند شعری بر سبیل مرثیه و نوحه نوشته شده، آن اشعار هم دلالت دارند بر این که اکراد در آغاز سرایت اسلام به خاک کردستان دارای آیین زردتشت بوده اند و اهورامزدا را پرستش می کردند.