در آن اشعار حمله ی اعراب را به خاک کردستان شرح می دهد. که قراءو قصبات را تا نواحی شهر زور خراب کرده اند و آن اشعار از این قرارند.
هـورمـزگان رمـان،آتـران گوژان ویـشان شارده وه گوره گوره کـان
زور کـار ارب کـرد نــه خـــاپور گنـــا پالــه ی هتـــا شـــاره زوور
شنـو کنیــکان دیــل بشینــــا میــــرد آزا تــلی ژ روی هو ینــــا
روشت زرد شتــر مانوه بـی کس بزیــکا نیـــکا هـورمز و هـو یچــکس
ترجمه: هورمزگان یعنی هور مسجدها خراب شدند. آتش ها خاموش گشتند. بزرگ، بزرگ ها خود را پنهان کردند. عرب ستمکار دهات شهر را تا شهر زور ویران کردند. زنان و دختران به اسیری رفتند. دلیران از روی خون غلتیدند. روش زردتشت بی کس ماند. هورمز به هیچکس رحم نکرد. (مردوخ کردستانی 1379: 63)
عقاید علی اللهی یا اهل حق:
مردم کردستان شرقی (از غرب فرات به شرق) قبل از ظهور اسلام، دارای عقاید عجیب و غریبی بودند و پس از تسلط اسلام هم پاره ای از این عقاید را کم و بیش حفظ کردند. مثلاً مردم ارنیل ورمال، معتقد به تناسخ بودند و آفتاب را می پرستیدند و پس از گرویدن به اسلام با قبول الوهیت برای حضرت علی (ع) در حقیقت دست به احیاء عقاید قبلی خود دست زدند. اینان معتقدند همچنان که حضرت جبرئیل در شکل دحیه کلبی ظاهر شد، پس حلول روح در جسم دیگری نیز امکان پذیر است. پس خدای تعالی هم ممکن است در یک شکل جسمانی ظاهر شود. بنا بر این خداوند بزرگ برای ابراز لطفی فوق العاده در حق بنی نوع بشر تصمیم گرفت در جسم حضرت علی (ع) حلول کند. بر این باورند که حضرت محمد (ص) نیز از طرف حضرت علی (ع) به این مقام برگزیده شده است. از این طایفه شخصی به نام احمد گفته قرآنی که در دست است قابل اعتماد نیست، زیرا این، آن کتابی نیست که علی (ع) برای پیغمبر (ص) فرستاده است، بلکه آن را سوزانده اند و این قرآن موجود، از طرف ابوبکر و عمر و عثمان (رض) تنظیم شده است. این عقیدۀ نادرست، از علاقه به اهل بیت آغاز و به خدایی حضرت علی (ع) رسیده و به تدریج به عقیده ی قدیمی آفتاب پرستی برگشته است. اینان بر این عقیده اند که حضرت علی (ع) عروج کرده و به داخل آفتاب رفته است و بدین ترتیب آفتاب پرستی را در رنگ اسلام احیاء کردند. اینان مردم را از خوردن گوشت منع کردند و به خوردن گوشت دوستداران ابوبکر و عمر و عثمان تشویق نمودند و این نظر خود را هم از قرآن می دانند. (زکی 1378: 206)
یزیدی ها یا ایزدی ها.
نویسندۀ تاریخ موصل می نویسد: به نظر می رسد نام این عقیده (یزیدی) از الهه این قوم که (یزد یا یزدان) بود. گرفته شده باشد و دادن رابطه بین این نام و نام (یزید بن سلمی) و یا یزید از خلفای اموی (یزید بن معاویه بن ابی سفیان) چنانکه بعضی از مؤلفین نوشته اند، دور از عقل سالم است. (زکی 1378: 206)
اساس دین یزیدی را مذهب مانی تشکیل می دهد و برخی می گویند بر می گردد به آیین زردتشت که معتقد به دو خدا بود. بر این اعتقاد عبادت فقط بر آفتاب و شیطان واجب است و همچنان که در آیین زردتشت عقیده بر الهه ی خیر هرمز و الهه شر اهریمن بوده است. اینان نیز به الهه ی خیر معتقدند که نهایت مرحمت نیست ولی بالاتر از همه است، ضمناً به شیطان نیز معتقدند که عامل شر و زیان است. و برای اینکه ضرر و زیان به آدم نرساند باید عبادتش کرد. (زکی 1378: 207)
اینان عادات عجیبی دارند، از رنگ سبز متنفرند و از کاهو بدشان می آید حروف ط. و. ش را تلفظ نمی کنند و بار زدن بر اسب و مادیان را درست نمی دانند و هر کس اینها را رعایت نکند مجازات خواهد شد. (زکی 1378: 208)
از کرد ها آنان که پیرو این عقیده اند، در حوالی حلب، وان وار ضروم و قست اعظم آنها در ناحیۀ موصل، سنجار و شیخان ساکنند و جمعیتی در حدود 300 هزار نفر دارند. بعضی ها را عقیده بر این است از این یزیدی ها در قفقاز و اطراف بحر خزر در کوهستان آلتای و کامچاتکا و چین نیز با نامی دیگر، زندگی می کنند. (زکی 1378: 206 و 207)
بجز عده ای ایزدی که بر آیین گذشته کردها مانده اند، بقیۀ کردها، همگی مسلمانند. عده ای مسیحی در کردستان زندگی می کنند که آنان نیز خود را کرد می دانند غیر از قسمت هایی از پشتکوه و لرستان که مذهب شیعه دارند، بقیه کردها شافعی مذهب هستند. تا زمانی که اختلاف میان شیعه و سنی وجود داشت، شیوخ طریقت از احترام خاصی برخوردار بودند. اما اکنون کمرنگ تر گشته و حس ناسیونالیستی جایگزین آن شده است. به طور کلی کردها حس ناسیونالیستی را بر هر چیز دیگری برتری می دهند. (سجادی 1387: 17)
غیر از حدود 000/50 خانوار یزیدی (یا شیطان پرست) یا طاووس پرست نباشد، تقریباً تمام کردها سنی شافعی مذهب اند. و در نواحی اطراف کرمانشاه نیز عده ای کرد شیعه مدهب وجود دارند. با دسنجاتی از سینهاد علی اللهی که در میان آنها زندگی می نمایند. (این فرقه که افراطی ترین تیره اهل تشیع هستند و علی را داماد و عموزاده ی محمد و خلیفه چهارم مسلمین را، مانند مسیح تجسمی از خدا می دانند.) از این تیره عده ای در عراق نیز سکنا دارند. (ارفع 1387: 23)
کردها اسلام را بسیار مخلصانه پذیرفتند و از آن به عنوان ابزاری برای تجاوز به سرزمین دیگران بهره نبردند. نقش سلطان صلاح الدین ایوبی در جنگ های صلیبی، که به باز پس گرفتن قدس شریف (بعد از یک قرن که در دست صلیبیون بود) انجامید، نشان دهندۀ خلوص نیت در خدمت به اسلام است. (ابریشمی 1378: 25)
3.6 جمعیت کردها
وجود کردها در اطراف ایران، ترکیه، عراق، سوریه و جمهوری های شوروی سابق موجب طرح یک سلسله ملاحظات سیاسی د
ر روابط همجواری و همسایگی می گردد که بدون تردید از اهمیت خاصی برخوردار است. (کاظمی 1370: 31)
مسئله سر شماری کردها، یکی از مهمترین مسائلی است که تاکنون به درستی بدان نپرداخته که آن هم چند علت دارد؛
اولاً: در گذشته در هیچ کشوری آماری درست و صحیح وجود نداشته است و کشورهایی که کردها در آن زیسته اند، در مورد آمار خود دچار سرگردانی بوده اند. پس چگونه می توان انتظار آمار درستی در مورد کردها از آنان داشته باشیم یا اگر هر از گاهی سرشماری کرده باشند، نخواسته اند جمعیت واقعی کردها را مشخص نمایند، پس به درستی سرشماری نکرده یا رقم واقعی را اعلام نکرده اند.
ثانیاً: کردها نیز در ندادن آمار صحیح مقصرند، چون به صورت روستایی یا کوچ نشین زندگی کرده اند، علاوه بر آنکه حکومت ها ضوابط صحیحی در آمارگیری نداشته اند، کردها نیز از هر گونه همکاری سرباز زده اند. البته این مقاومت و عدم همکاری از اوائل سده ی بیستم با طرح مسئله سربازی اجباری از سوی حکومت ها، رواج یافت که به خاطر فرار و نرفتن به سربازی، از شرکت در سرشماری خودداری کرده اند. واضح است که قبل از این دوره در هیچ کدام از حکومت هایی که مناطق کردنشین را تحت پوشش دارند، سرشماری وجود نداشته است. (سجادی 1387: 16)
علاوه بر این کوچ دادن، غارت کردن، قحطی وجود حکام بیش از پیش موجب نابودی کردها شده و از رشد جمعیت آنان جلوگیری کرده است. همچنین آوارگی و دربدری موجب گردید به اقصی نقاط جهان پراکنده شوند و د ر دیار غربت زبان خود را به فراموشی بسپارند که بیش از هر عامل دیگری موجب کاهش آمار آنان شده است. عواملی که کردها را وادار به مهاجرت و آوارگی می کرد؛ کمی درآمد، تنگدستی، بلایای طبیعی و ستم حکام بود. (سجادی 1387: 11)
گهگاه مستشرقین؛ هر کدام به دلایلی خاص از جمعیت کردها صحبت کرده اند. عده ای از نویسندگان کرد نیز در کتاب های خود بدان اشاره نموده اند که بیشتر تابع نظر مستشرقین می باشند. مستشرقین نیز خود پیرو نظر حکومت های دارای مناطق کردنشین بوده اند، هیچ کدام از آن نتوانسته اند جمعیت واقعی کردها را اعلام نمایند. پس جمعیت کردها همچون معمایی باقی مانده است. عده ای آنرا 3 میلیون، عده ای 6 میلیون، عده ای 8 میلیون و برخی نیز 10 میلیون قید کرده اند اعلام این آمارها هر کدام به دلایلی خاص بوده است وگرنه هیچ کدام از یک اساس واقعی پیروی نکرده اند. (سجادی 1387: 11)
طی ده ها سال سرشماری قابل اعتمادی از کردها به عمل نیامده است بنا بر این شماره جمعیت آنها را تنها می توان به یاری حدس و گمان دریافت (رندل 1379: 6)
نکته ی که در مورد آمار جمعیت کردها باید به آن اشاره شود این است که خیلی از این آمارهای ارائه شده قدیمی هستند و تعداد اندکی از آنها متعلق به سال های اخیر است. (قاضی 1379: 6)
به عقیده اندرسون: کردها حداقل در اندازه های جمعیتی مهم هستند هر چند بدست آوردن ترکیب جمعیتی درست آنها به دلیل مسائل سیاسی غیر ممکن است. با این وجود آنها چهارمین گروه قومی خاورمیانه بعد از اعراب، ایرانیان و ترک ها هستند.(Anderson, 2004, 159)
خود کردها معتقدند که کل جمعیت آن ها از جمعیت 163 کشور مستقل دنیا بیشتر است. (آمیدی: 2003)
بنا بر این با توجه به مشکلات ذکر شده دربارۀ سرشماری واقعی جمعیت ملت کرد باید به نکته ی دیگر اشاره شود و آن هم از نظر ناسیونالیست های کرد می باشد. آمارهایی که آنان ارائه می دهند باز بر گرفته از تعصبات ملی گرایانه می باشد تا واقع نگری، در این صورت است که آمارهای موجود جمعیتی چه از منظر دولت های دارای مناطق کردنشین و چه از نگاه ناسیونالیست های کرد قابل اعتنا نیستند. و زمانی سرشماری واقعی بدست می آید که این کار بدون خلط مباحث سیاسی و تنگ نظری ها صورت گیرد. در این جا به برخی از آمارهای مربوط به جمعیت کردها اشاره می شود.
جمعیت کرد در ترکیه
سرشماری سال 1970 م. جمعیت کرد ترکیه 8/23 درصد کل جمعیت ترکیه را شامل می شد در آن زمان جمعیت ترکیه 000/700/35 نفر بود.طبق آمارهای آن زمان جمعیت کردها بین 8 تا 12 میلیون نفر برآورده شده بود. مقامات ترکیه ترجیح می دهند جمعیت کردها را کمتر از واقع نشان دهند. این نکته را باید در نظر داشت که شمار قابل ملاحظه ای از کردها حضور متأثر از خشونت ها و سرکوب های نیم قرن پیش در اعلام کرد بودن خود بسیار محتاطند. (شریف وانلی 1372: 89)
رشد جمعیت در کردستان سال 1997، 88/2% و در کل کشور 65/2% بود که با افزایش بهداشت رشد جمعیت به 27/3% رسیده است.(شریف وانلی 1372: 89)
علاءالدین سجادی معتقداست جمعیت کردهای ساکن در مناطق کردنشین ترکیه در سال 1959 م. 000/500/6 هزار نفر بوده که با توجه به رشد جمعیت در حال حاضر بیشتر از آمارهایی است که دولت ترکیه ارائه می دهد. (سجادی 1387: 14)
براساس آمار رسمی دولت ترکیه رشد جمعیت در این سالها چهار درصد بوده است. این بدین معنی است که در حال حاضر، جمعیت کردها از مرز 5/13 میلیون نفر فراتر رفته است البته اگر در ده سال گذشته فرار و کوچی صورت نمی گرفت، با درنظر گرفتن محل تولد و رشد چهار درصدی جمعیت، جمعیت کردهایی که خارج از کردستان زندگی می کنند باید حدود 5/4 میلیون نفر باشد. در مجموع جمعیت کردهایی که خارج از کردستان زندگی می کنند 5 میلیون نفر است. با این دلیل با اعتنا به آمار رسمی سال 1985 می توان تعداد کردها را نسبت به جمعیت کل ترکیه در سال 1997 بالغ بر 18 میلیون نفر ذکر کرد. البته این رقم اطلاعاتی دربارۀ اینکه چه تعدادی از این 18 میلیون نفر در کردستان، غرب ترکیه یا اروپا زندگی می کنند
ارائه نمی دهد. سازمان های مختلفی که در بخش گزارش نویسی فعالند دربارۀ اینکه از سال 1991 م. حدود 3 میلیون نفر از مناطق کردنشین مجبور به ترک کردستان شده اند، اتفاق نظر دارند. بر اساس یک تخمین محتاطانه می توان گفت از 18 ملیون کرد که در جمهوری ترکیه زندگی می کنند، حدود 11 میلیون آنها در کردستان و 7 میلیون نفر در داخل آناتولی و شهرهای بزرگ غرب ترکیه اسکان گزیده اند و حدود 300 هزار نفر از سال 1985 به اروپا رفته اند. (گوزیل 2006: 6/8)
جمعیت کرد در ایران
در کشور ایران کردها پراکنده اند. در زمان شاه اسماعیل (1524-1502) و زمان شاه عباس صفوی (1629 – 1587) و نادر شاه افشار، کردها پراکنده شدند در هر مقطع از زمان پراکندگی کردها دارای اهداف خاص