بروکز، پس از مرور تئوریهای رشدی مربوط به عوامل عاطفی، شناختی و اخلاقی به ۳۰۵ نوع مهارت دست یافت که میتوان آن را در سه طبقه ارزشمند طبقهبندی نمود:
۱-مهارتهای مربوط به ارتباط بینفردی و روابط انسانی
- مهارتهای مربوط به حل مسأله و تصمیمگیری
- مهارتهای مربوط به رشد هویت و هدف در زندگی
طبق نظر بروکز این طبقات کلی با هم ارتباط دارند و در ضمن دارای ماهیتی پویا هستند، به طوریکه تغییر در یکی از زمینهها و ابعاد میتواند تأثیر مثبت یا منفی روی زمینههای دیگر داشته باشد (آتش زر، ۱۳۸۴).
سازمان جهانی بهداشت (۲۰۰۴)، ده مهارت زندگی را به سه طبقه یا گروه اصلی تقسیم میکند.
مهارتهای مرتبط با تفکر نقاد یا تصمیمگیری: این مهارتها شامل همهی آن چیزهایی است که با تواناییهای جمعآوری اطلاعات، ارزیابی آنها و توانایی بررسی نتایج هریک از این اطلاعات بر اعمال خود و دیگران مرتبط میباشد. در این گروه از مهارتها فرد میآموزد که چگونه تأثیر ارزشهای خودش و دیگران را بر راه حلهای انتخابی خویش تحلیل کند.
مهارتهای بینفردی و ارتباطی: منظور مهارتهایی است که با ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش دادن فعال و توانایی ابراز احساسات و بازخورد دادن مرتبط هستند. در این طبقه مهارتهای مذاکره، امتناع و ردکردن درخواستهای دیگران و مهارت رفتار جرأتمندانه نیز جای میگیرند. مهارتهایی که به فرد کمک میکنند تا تعارضات بینفردی را حل کند نیز در دستهی مهارتهای بینفردی است. همدلی، توانایی گوشدادن و درک نیازهای دیگران نیز بخشی از این مهارتها هستند. کار گروهی، توانایی همکاری با دیگران و توانایی احترام گذاشتن به دیگران هم در این دسته جای میگیرند. به این ترتیب این گروه از مهارتها به مقبولیت اجتماعی کمک کرده و پایههای رفتار و روابط اجتماعی سالم را بنا میگذارند.
مهارتهای مقابلهای و مدیریت فردی: این مهارتها هسته کنترل درونی را غنی میسازد و به این ترتیب فرد میآموزد که میتواند بر اطراف خویش اثر بگذارد و تغییری ایجاد کند. عزت نفس، خودآگاهی، مهارتهای ارزشیابی خویشتن و توانایی تعیین اهداف نیز بخشی از مجموعه مهارتهای مدیریت خویشتن هستند. خشم، سوگ و اضطراب همگی باید مدیریت شده و فرد یاد بگیرد که چگونه با سوگ، فقدان یا ضربههای روحی مقابله نماید. مدیریت استرس، مدیریت زمان، روشهای تفکر مثبت و آرامسازی بخشی از این گروه مهارتهای زندگی هستند (فتی و همکاران، ۱۳۸۵).
انواع مهارت
ابعاد و دامنه تعاریف مهارتهای زندگی، وسیع است و بر حسب هر تعریف از مهارتهای زندگی، مهارتهای خاصی برای آموزش مطرح میشوند. چنانچه منظور از آموزش مهارتهای زندگی، شغلیابی و ارتقاء کیفیت شغلی باشد. مهارتهای خاص شغل یابی مطرح میشود. چنانچه هدف از آموزش مهارتهای زندگی، انتقال از دوره نوجوانی به بزرگسالی باشد، مهارتهای خاص نوجوانی مطرح میشود. به همینترتیب با هدف کلی ارتقاء بهداشت روان سری عام مهارتهای زندگی مطرح میگردد. در تدوین برنامه آموزش مهارتهای زندگی بر اساس نوع عام یا خاص برنامه، مهارتهایی عام یا خاص آموزش داده میشود.
در واقع آموزش مهارتهای زندگی می تواند به دو صورت اجرا شود:
آموزش مهارتهای زندگی عام: که با هدف ارتقاء سطح سلامت و بهداشت روان و ایجاد رفتارها و تعاملات سالم، صورت میگیرد که شامل مهارتهای پایهای است.
آموزش مهارتهای اختصاصی و ویژه: با هدف پیشگیری از یک آسیب مشخص مانند پیشگیری از سوءمصرف مواد، ایدز و … . در این صورت مهارتهای خاصی به گروه مخاطب ارائه میشود. در صورتیکه در مهارتهای عام، مهارتها برای تمامی جامعه، قابل استفاده و آموزش است (نیک پرور، ۱۳۸۳).
در طبقهبندی جوآن[۱۳۱] (۱۹۹۰)، مهارتهای زندگی به سه دسته تقسیم شدهاند:
مهارتهای زندگی روزمره: مدیریت امور مالی، اداره منزل، آگاهی نسبت به مسائل بهداشتی و سلامتی، آمادهسازی و مصرف غذا، خرید و مصرف کالا، مسئولیت شهروندی و … .
مهارت های اجتماعی/ شخصی: خودآگاهی، کسب استقلال، مسئولیتپذیری، روابط بین فردی، حلمسأله و …
مهارتهای حرفه ای: نگهداری و پیدا کردن شغل، عادات صحیح حرفهای، مهارتهای خاص حرفهای و … .
اسکانس، دبیرخانه کمیسیون کسب مهارتهای لازم ایالات متحده آمریکا، مهارتهای ضروری برای محیط کار و زندگی روزمره را چنین میداند:
مهارتهای ارتباطات: کار کردن در گروه، آموزش دیگران، ارائه خدمت به مشتری، مذاکره کردن، کار کردن با مردمی که از نظر فرهنگی متفاوت هستند.
مهارتهای مرتبط با منابع: اختصاص زمان، پول، مواد و مکان.
مهارتهای اطلاعاتی: جمعآوری دادهها، ارزیابی دادهها، انسجام و سازماندهی دادهها، تعبیر و تفسیر دادهها و استفاده از کامپیوتر.
مهارتهای سیستمی: درک و فهم سیستمهای جامعه، سازمانها و تکنولوژی، پالایش و اصلاح عملکرد، طراحی یا ارتقا سیستم.
مهارتهای تکنولوژی: انتخاب ابزار و وسایل، کاربرد تکنولوژی برای کاری خاص و…
مهارتهای ابتدایی: خواندن، نوشتن، ریاضی، حساب، صحبت کردن و گوش دادن.
مهارتهای فکر کردن: تفکر خلاق، حل مسأله، تصمیمگیری، دیدن دیگران از منظر چشم ذهن، توانایی درک اینکه چگونه یاد میگیرند، توانایی ارائه منطق و دلیل.
ویژگیهای شخصی: مسئولیتفردی، اعتمادبهنفس، عزت نفس، اجتماعپذیری، خودگردانی و انسجام (فتی و همکاران، ۱۳۸۵).
بیل ک. پیک لیسمر[۱۳۲] و همکاران (۱۹۹۸)، چهار بعد کلی را برای مهارتهای زندگی مشخص کردهاند که هر کدام دارای اجزاء و مؤلفههایی هستند. این ابعاد عبارتند از:
ارتباط بین فردی[۱۳۳]/ ارتباطات انسانی[۱۳۴] که شامل مشارکت فرد در فعالیتهای اجتماعی، برقراری روابط صمیمی بینفردی، بیان واضح و روشن تفکرات، ارتباطات غیر کلامی و … را در بر میگیرد. نتیجه این ارتباطات افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس است.
حل مسأله اجتماعی[۱۳۵]/ تصمیمگیری[۱۳۶] که شامل تشخیص مسأله، ارزیابی و تحلیل اطلاعات، انتخاب راهحلها، تدوین هدف و … در شرایط زندگی روزمره و اجتماعی است.
رعایت بهداشت/ سلامتی بدن، بعد سوم مهارتهای زندگی است. توجه به شیوههای مطلوب تغذیه، کنترل وزن، آراستگی ظاهر، فعالیتهای اوقات فراغت، کنترل فشارهای روحی، جنبههای فیزیولوژیکی مسائل جنسی، اجزاء این بعد از مهارتها است.
داشتن هدف در زندگی/ رشد هویت که حوزههای فرعی همچون آگاهی از هویت شخصی، افزایش و نگهداری عزت نفس، واضحسازی ارزشها، معنیدارکردن زندگی، رعایت جنبههای اخلاقی مربوط به اعمال جنسی و … را شامل میگردد.
سازمان جهانی بهداشت (۱۹۹۴) با جمعبندی و خلاصهکردن مهارتهای لازم برای رسیدن به سطح مناسبی از بهداشت روان و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی به طور عام، ۱۰ مهارت اصلی را مطرح میکند. این مهارتها پایه ای بوده و وابسته به فرهنگ خاصی نمیباشد. این مهارتها به لحاظ ارتباط طبیعی به صورت جفت- جفت طبقه بندی شدهاند که عبارتاند از:
جدول شماره ۱- پنج جفت مهارت زندگی از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت
منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است |