1-6- فرضیه های تحقیق
1-6-1- ترکیب گروه درمانی شناختی- رفتاری با رژیم درمانی در مقایسه با رژیم درمانی منجر به کاهش وزن در زنان مبتلا به اضافه وزن میگردد .
1-6-2- ترکیب گروه درمانی شناختی- رفتاری با رژیم درمانی در مقایسه با رژیم درمانی منجر به افزایش تصویر بدن در زنان مبتلا به اضافه وزن میگردد .
1-6-3- ترکیب گروه درمانی شناختی- رفتاری با رژیم درمانی در مقایسه با رژیم درمانی منجر به بهبود عزت نفس در زنان مبتلا به اضافه وزن میگردد .
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی
2-1- عزت نفس
2-1-1-ابعادعزت نفس
تا چندی پیش، محققین و نظریه پردازان، عزت نفس را قضاوت کلی فرد در مورد خود می دانستند اما در سالهای اخیر مشخص شده است که کودکان و بزرگسالان، خودشان را از زوایا و جنبه های مختلف مورد ارزیابی و قضاوت قرار میدهند که در این رابطه می توان جنبه های اجتماعی، بدنی، تحصیلی، خانوادگی و کلی را نام برد ( قلی، ۱۳۷۵).
2-1-2-عزت نفس اجتماعی
شامل عقاید کودک در مورد خودش به عنوان یک دوست برای دیگران است . آیا کودکان دیگر او را دوست دارند ؟ آیا عقاید وافکار او برای آن ها ارزشمند است؟ آیا او را در فعالیت هایشان شرکت می دهند؟ آیا از ارتباط و تعامل باهمسالان خود احساس رضایت می کند؟ به طور کلی کودکی که نیاز اجتماعی اش برآورده شود، صرف نظر از این که چه تعداد از آن ها با آداب و اصول مورد قبول ملی مطابقت دارد، احساس خوبی در این زمینه خواهد داشت؟ (اکبری ،۱۳۸۰).
2-1-3-عزت نفس بدنی
عزت نفس بدنی به ارزیابی و قضاوت فرد نسبت به توانایی بدنی خود اطلاق می شود که از طریق فعالیتها و کنش های بدنی در فرد به وجود می آید. بنابراین اگر فرد از سلامت و توانایی بدنی خوبی برخوردار باشد، بر عزت نفس بدنی او تأثیر مثبت خواهد گذاشت و بالعکس نواقص جسمانی و عدم توانایی در انجام فعالیت ها و مهارت ها، تأثیر منفی بر عزت نفس بدنی فرد خواهد داشت ( اسلامی نسب، ۱۳۷۳).
2-1-4-عزت نفس تحصیلی
عزت نفس تحصیلی به ارزیابی و قضاوت فرد نسبت به ارزشمندی تحصیلی خود مربوط می شود. اگر واکنش اطرافیان در مورد وضعیت تحصیلی فرد مطلوب باشد، در او احساس رضایت از خود ایجاد نموده و به قضاوت مثبت فرد درباره خودش کمک می کند (قلی،۱۳۷۵).
2-1-5-عزت نفس خانوادگی
ارزیابی و قضاوت فرد به عنوان عضوی از خانواده را عزت نفس خانوادگی می گویند که در اثر تعامل فرد با اعضاء خانواده در او به وجود می آید. نوع رابطه متقابل فرد با پدر، مادر، برادران و خواهران و سایر اعضاء خانواده و این که فرد تا چه اندازه توسط آن ها پذیرفته شده است، در چگونگی نگرش او نسبت به خود مؤثر است و عزت نفس خانوادگی او را تعیین می کند (قلی، ۱۳۷۵).
2-1-6-عزت نفس کلی
عزت نفس کلی به ارزیابی و قضاوت فرد نسبت به کلیه ارزش های خود اطلاق می شود که این جنبه از عزت نفس، سایر جنبه های فوق را در خود دارد و در واقع به آن ها نوعی وحدت و یکپارچگی می بخشد. فردی که عزت نفس کلی مثبتی دارد، از کلیه جهات بدنی ، اجتماعی، خانوادگی و تحصیلی، خود را مطلوب و خوب میداند. او نگرش مثبت خود را از واکنش مثبت اعضاء خانواده، همسالان، معلمین و توانایی های بدنی خود کسب نموده است. چنین فردی ، بهتر می تواند با مشکل خود مقابله کند ( اسلامی نسب ،۱۳۷۳).
پنج مؤلفه عزت نفس از دیدگاه جامع نگر «اینرونر» (۱۹۸۲)، در ارتباط با نظریه خود نشأت گرفته است. در این جا به اختصار توصیف هایی در رابطه با هر مؤلفه عرضه می شود.)بربا ،۱۹۸۹)
الف . امنیت : احساس اطمینان قوی است که شامل این نکات می شود: احساس راحتی و ایمنی، وقوف در آن چه که از وی انتظار می رود، توانایی وابستگی به افراد و موقعیت ها و درک قواعد و محدودیت ها.
دارا بودن احساس قوی امنیت (میتوانم از پشتیبانی دیگران بر خوردار شوم)، پایه ای است که ساختار مؤلفه های دیگر بر آن اساس پایه ریزی می گردد. از این رو کودکان باید قبل از انجام هر عملی نسبت به آن اطمینان خاطر حاصل نمایند. چنانچه کودک احساس ناامنی و خطر نماید (نسبت به آنچه که از من انتظار می رود، مطمئن نیستم) در جذب مؤلفه های دیگر عزت نفس با مشکل مواجه خواهد شد. (میرعلی یاری، ۱۳۷۹).
ب. خودپذیری : خودپذیری احساس فردیتی است که اطلاعات درباره خود را در بر می گیرد توصیف دقیق و واقع بینانه از خویش بر حسب نقش ها، اسنادها و ویژگی های جسمانی. کودکی که واجد خودپذیری قوی باشد (من خودم را دوست دارم)، خویشتن را می پذیرد، احساس فردگرایی، شایستگی، کفایت و تحسین از خود دارد. ولی کودکی که احساس خودپذیری ضعیفی دارد (من خود را دوست ندارم)، در پذیرش خود، فاقد اراده است.(میرعلی یاری، ۱۳۷۹).
ج. پیوندجویی : پیوندجویی احساس پذیرش با مقبولیت است به ویژه در روابطی که مهم قلمداد میشوند. همچنین به معنای احساس پذیرفته شدن و مورد احترام قرار گرفتن از سوی دیگران به کار می رود. کودکانی که دارای احساسات پیوندجویی قوی باشند (احساس تعلق داشتن ), رابطه راحت و رضایت مندی با دیگران برقرار می کنند. حال آن که احساس پیوند جویی ضعیف در کودک (کسی نمی خواهد با من باشد),منجر به انزواطلبی و احساس بیگانگی وی خواهد شد.
د.رسالت : در این مؤلفه، دارا بودن هدف
و انگیزه در زندگی مورد نظر است. به طوری که به خویشتن رخصت دهد تا اهداف واقع بینانه و قابل حصولی داشته باشد و در قبال پیامدهای تصمیمات خود، احساس مسئولیت نماید. کودک برخوردار از احساس تعهد قوی (من اهداف مهمی دارم)قادر است عملی را آغاز کند و بر اساس طرح و نقشه، آن را پی گیرد. اما کودکی که حس تعهد ضعیفی دارد (من گیج هستم و نمی دانم چه باید بکنم)، در قبال اعمال خود مسئولیتی احساس نمی کند و در هنگام مواجهه با مشکل راه حل های مختلف را مورد کاوش قرار نمی دهد.
ه.شایستگی : این مؤلفه به احساس موفقیت و فضیلت در کارایی اشاره دارد که مهم و ارزشمند به نظر می رسد و شامل وقوف بر نیرومندی ها و تواناییها و پذیرش ضعف ها نیز می شود. کودکانی که واجد احساس شایستگی می باشند (من احساس توانایی می کنم، بنابراین میتوانم با هر خطری مواجه شوم)، در بیان تصورات و عقاید خود در ارتباط با دیگران بی پروا می باشند. اما کودکانی که از شایستگی لازم برخوردار نیستند (نمی خواهم کوشش کنم)، خود را ناتوان می انگارند و موفقیتهای خویش را به بخت و اقبال نسبت می دهند و نمی خواهند فرصت هایی در جهت نیل به موفقیت داشته باشند. آن ها رفتار های خود مغلوبانه دارند و احساس کفایت شخصی نمی کنند.
در پرتو تجارب فزاینده ای که در آموزش عمومی و عالی به دست آمد، مهمترین عامل را در تعیین احساس رضایت و موفقیت فرد، را به احساسات درونی در مورد خویش نسبت داده اند. دانش آموزانی که نسبت به خود نامطمئن هستند و انتظار شکست دارند، به راحتی دست از تلاش و کوشش برداشته و به ترک مدرسه مبادرت می ورزند. از سوی دیگر دانش آموزانی که درباره خود و توانایی های خود احساسات مثبت دارند، از مدرسه، روابط با دوستان و دنیای یادگیری لذت می برند.
یافته های کوپر اسمیت مبین آن است که دانش آموزان واجد احساسات مثبت درباره خویش، فراگیران با انگیزه ای هستند که در کلاس مشارکت فعالی بروز می دهند (میر علی یاری، ۱۳۷۹).
مطابق با تحقیقات انجام شده، افزایش عزت نفس نوجوان با سلامت جسمانی بویژه در دختران نوجوان رابطه مستقیم دارد. به عقیده متخصصان نوجوانانی که در خانوادههایی با بهداشت روانی سالم پرورش پیدا میکنند از عزت نفس بالاتری برخوردار بوده و در مقایسه با سایرین با تغییرات دوران بلوغ کنار میآیند.کاهش شاخص توده بدنی و برخورداری از تناسب اندام در این نوجوانان بیشتر مشاهده شده و این دسته از افراد کمتر تحت تأثیر گروهای دوستان قرار میگیرند.پژوهشها نشان میدهد، عزت نفس در دوران نوجوانی احتمال ابتلا به افسردگی، افزایش کلسترول و احتمال ابتلا به اضافه وزن و چاقی را در دوران میانسالی به میزان قابل توجهی کاهش میدهد.آزمایشاتی که روی ۲ هزار نوجوان دختر ۱۴ تا ۱۸ سال انجام شد نشان داد، دخترانی که والدین آنها از تحصیلات دانشگاهی برخوردار بوده و وضعیت اقتصادی مناسبی داشتند، عزت نفس بالاتری نسبت به دیگر همسالان خود داشتهاند.رژیم غذایی سرشار از پروتئین، کربوهیدرات، میوه و سبزیجات تازه و غلات، انجام تمرینات ورزشی و فضای آموزشی از دیگر عوامل مؤثر شناخته شده در افزایش عزت نفس در دوران نوجوانی است.گفتنی است عز ت نفس از جمله فاکتورهای مهم بهداشت روانی در افراد جامعه محسوب میشود که کمبود آن در زندگی فردی و اجتماعی اثراتی منفی را در روابط اجتماعی –خانوادگی، اشتغال و طول عمر افراد ایفا میکند و از آنجایی که شکل گیری شخصیت افراد در دوران کودکی و نوجوانی پایهگذاری میشود توجه به این موضوع در نوجوانان از اهمیت برخوردار است.
نداشتن خود باوری و مشکل در ایجاد روابط اجتماعی با دیگر افـــراد، افسردگی و اضطراب، کاهش تمرکز در یادگیری، تمایل به ابــراز شکست یا مقصر دانستن دیگران در شکست از علائم کاهش عزت نفس در نوجوانان است.
2-1-7-نظریه های عزت نفس
- نظریه کوپر اسمیت :
کوپر اسمیت عزت نفس را یک ارزشیابی فردی می داند که معمولاً با توجه به خویشتن حفظ میشود ( به نقل از جوادی و کدیور، ۱۳۷۳). کوپر اسمیت چهار عامل اسنادی را برای رشد عزت نفس بیان می کند . نخستین آن و مقدم بر تمام عوامل، میزان احترام ، پذیرش و علاقه مندی که یک فرد دریافت می کند. دومین عامل تجارب موفقیت هایمان در زندگی و سومین عامل ارزشها و انتظاراتی است که بر مبنای آن تجارب را مورد تفسیر قرار میدهیم و چهارمین عامل نحوه پاسخ فرد به از دست دادن ارزش می باشد ( به نقل از مفتاح ، ۱۳۸۱).
- نظریه مازلو: