میکشیدهان» (همان، 605).
حاشیه: «در لغت کرانه روی کاغذ و کناره هر چیز دیگری را گویند» (همان، 620).
حاشیه مادر: «پهن ترین حاشیه که به وسیله دوجدول همراه، همراهی میشود را حاشیه مادر میگویند که میتواند در قالب تذهیب، تشعیر، مصورسازی، حلکاری، زرافشانی که در داخل آن قرار میگیرند، باشد» (جوادی، 1393: 19).
حاشیه همگام: « به دو حاشیه متقارن اطلاق میگردد که حاشیه دیگری را همراهی میکند ویک حاشیه را در کنف حمایت خود دارد وآن را حاشیه بندی، نیز گویند» (کاتبی نیا، 1381: 46).
ختایی: «خطایی یا ختایی، گونهای است از اسلیمی که طرح آن ظریف و نازک است و صرفاً دارای نقوش پیچ در پیچ گل و بوته است به رغم اسلیمی که طرح آن درشتتر است و قویتر و متضمن نقش درخت» (مایل هروی، 1372: 637).
سرلوحه: «در عرف نسخهآرایی با شکلی گفته میشود هندسی، مزین به نقوش مذهب یا مرصع، که در قسمت فرازین نخستین صفحه نسخه میکشیدهاند» (همان، 676).
شرفه: «در عرف نسخهارایی خطوط باریک و نازکی را گویند که غالبا با لاجورد و بعضاً با شنگرف در قسمت بیرونی شمسه و دیگر نقشهای همانند آن کشیده میشود. به مانند رشتههای نور که از جسمی نورانی منعکس میشود. در برخی از نسخ گاه قسمت بیرونی کمند را که منتهی به لبه های کاغذ میشدهاست را نیز، شرفه می کشیدهاند» (همان، 684).
شمسه: «در اصطلاح کتاب شناسی تزیین ترنجهای گرد و مرصعی که از طلا ولاجورد در پشت صفحه اول کتابهای پرکار منقوش میشود ودر قرآنها بیشتر دیده میشود» (مایل هروی، 1353: 132).
صنعت عکاسی: «در عرف مصوران و نسخهآرایان عبارت از تصویر گل و برگ و پرندگان و غیره است که نخست برروی کاغذی به قطع و اندازه حاشیه کتاب طراحی میشده است و سپس این نقشها را با شفره و یا هرچیز برنده دیگر میبریده و در میآوردند و آن کاغذ منقش درآورده را بر روی حاشیه کتاب نهاده، به هر رنگی که مناسب میدانستند، افشان میکردند. سپس صفحه کاغذ را از روی حاشیه برمیداشتند و میگذاشتند تا نقشهایی که برروی حاشیه تعبیه شده، خشک گردد، آنگاه مذهب با زر، اطراف نقوش را که عکس آنها بر حاشیه افتاده است تحریر میکرده و قلم گیری مینموده است» (مایل هروی، 1372: 701).
کتیبه: «در اصطلاح نسخهآرایان، شکلی را گویند مستطیل گونه، که دو طرف آن با نیم دایرهها و ربع دایرههای کوچک آراسته شده باشد. مذهبان از این شکل در سرسورهها برای نسخههای قرآن و سرفصلها برای نسخ دیوانها و غیره استفاده میکردهاند» (همان، 765).
گره: «در اصطلاح مذهبان به دو یا سه یا چهار جدول مدور یا مسطح گفته میشود که در همدیگر آمیخته و گره خورده باشند. از درهم آمیزی جدولها، اگر زیر و روی آنها با دقت ترسیم شده باشد، نقوشی زیبا و دلنشین بدست میآید» (همان، 770).
لچکی: «در مصطلح نسخهارایی، شکلی را گویند سه گوش، مذهبان در چهارگوشه جلدهای روغنی یا در چهارگوشه صفحات آغازین، میانی وآخرین نسخه، که به هیات متناظر ومتقابل تذهیب وترصیع میشده، ترسیم میکردهاند. از لچکی در نسخه شناسی به نامهای گنج وگوشه نیز یاد میشود واین به خاطر این است که عموما این شکل تزئینی در گوشههای چهارگانه جلد یا ورق قرار میگیرد» (همان، 774). به طور کلی، اجرای یک چهارم ترنج را در جایگاه خاص خودش لچک گویند که وظیفه آن همراهی ترنج وسرترنج ونیم ترج است.
نیم ترنج: «نیمی از یک ترنج کامل را نیم ترنج میگویند. نیم ترنج میتواند در جهت طولی وعرض باشد، بهاین معنی کهاگر خط تقارن در جهت طولی در نظرگرفته شود نیم ترنج در سمت چپ ویا راست تابلوقرار می گیرد، واگر خط تقارن در جهت عرضی باشد نیم ترنج در قسمت بالا وپایین طراحی میشود. طراحی داخل نیم ترنج هم دقیقا همان طراحی داخل ترنج مرکزی می باشد» (کاظمی، 1385: 193).
نقوش انسانی وحیوانی: «با اندکی بررسی برروی آثار هنری برجای مانده از تاریخ هنر ایران به ویژه سفالهای منقوش درخواهیم یافت که نقوش حیوانی وانسانی در اغلب سفالینههای دوران تاریخی وسپس در دیگرآثار دوران تاریخی به کاررفتهاست. سفالهای سیلک، شوش و. . . . نمونه های بارز از به کارگیری نقش انسان وحیوان برروی ظروف سفالین میباشند که بعدها عیناً در آثار معماری استفادهاز این گونه نقشها با تغییراتی دنبال شد، اما در حیطه کتابت، به ویژه کتابت قرآن مجید ودر صفحهارایی آیات شریفه ما تقریبا هیچ نمونهاثاری از استفادهاین نقوش در تذهیب و صفحهارایی قرآنها نداریم. شاید بیشتر پرندگان و حیواناتی که در موضوع های تزئینی به کار رفتهاند، شیر، پلنگ، آهو، خرگوش، طاووس، مرغابی واسب وپرندگانی باشند کهاز منقارشان شاخهای آویزان میشود، ویا همان طور که در نقشهای ساسانی معمول بود شتر وفیل باشد. نقوش چینی از قبیل حیوانات افسانهای وخیالی ویا ترکیبی نیز از دیگر طرحهای مورد علاقه هنرمندان ایرانی بودهاست» (همان، 203).
نقوش ترکیبی: این نقوش ازترکیب نقوش مختلف با یکدیگر حاصل میشود، برای مثال: ترکیب نقوش اسلیمی وختایی، ترکیب نقوش گیاهی وهندسی، ترکیب نقوش گیاهی بانقوش انسانی وحیوانی و. . . بسیاری از نقوش زیبایی کهاز ترکیب این نقوش باهم به وجود میآیند را نقوش ترکیبی میگویند. نمونههای بسیاری از این نقوش به ویژه ترکیب نقوش هندسی وگیاهی را در صفحهارایی وتذهیب قرآنهای دوره تیموری میبینیم ودر حقیقت میتوان گفت نقوش ترکیبی در اوج کمال، زیبایی وشکوه برروی آثار این دوره به خصوص تذهیب نسخ نقش بستهاند (همان).
2-4- سیرتحول تذهیب در دورههای مختلف
«تذهیب کتاب در وجه کلی خویش، مکملی بر خطاطی بود و جایگاه این هنر بایسته و ارزشمند در اسلام را تقویت میکرد. به گفته پوپ، «امام علی (ع) نخستین کسی بود که قرآن را مذهب گردانید و بزرگان سدههای بعد هم انجام این سنت حسنه را از فرایض خود برشمردند و ذوق و سلیقه خویش را با تذهیب، اقناع کردند» (پوپ، 1377: 220).
شاید بتوان تاریخ تزیین و تذهیب قرآن را با کمی تاخیرهمزمان با نوشتن آن دانست به این معنی که نخست به منظور تعیین سر سورهها، آیهها، جزوهها و سجدهها آن را به نوعی تزئین میکردند. رفته رفته علاقه مسلمانان به قرآن و همچنین گرایش به تجمل، هنرمندان را بر آن داشت تا در تذهیب آن دقت بیشتری به کار برند و در نتیجهاین آثار جنبه تزئینی به خود گرفت. این امر خود یکی از علل توجه هنرمندان به تزیین بیشتر و موجب تکامل فن تذهیب شد.
«با ورود اسلام بهایران وگسترش نیاز به کتاب آسمانی قرآن وسایر کتب مذهبی، بسیاری از صحافان وخطاطان بهاستنساخ قرآن مبادرت ورزیدند. از آنجا که در سال های نخست ظهور اسلام، تزیین کتب مذهبی با اشکال انسانی وحیوانی از سوی شارع مقدس، منع شده بود، به تدریج علاقه هنرمندان مسلمان ایرانی به تزیین موجب پیدایش نوعی دستور زبان خاص در نحوه ترکیب نقوش در آرایش کتاب ها گردید. آرایه های تزیینی کتاب در سالهای نخست اغلب ساده ودر جهت راحت خواندن آیات وادعیه بود اما از قرون 6و7 به بعد به خصوص در عصر تیموری وصفوی پیچیدگی های خاصی یافت ونقوش گیاهی وهندسی در قسمت های مختلف صفحه با عناوین گوناگون تزیین میشدند» (جوادی، 1393: 12).
تذهیب همچون نقاشی دارای دوره های خاصی است و هردوره برای خود مکتبهای مختلف دارد. در این دورهها ومکتبها، رنگها، طرح ها و نقشها و روش قرارگرفتن نقشها دریک صفحه با یکدیگر متفاوت است. درقرون اولیه دوران اسلامی به همان اندازه که به خوشنویسی توجه میشد، فن تزئین وتذهیب هم مورد علاقه بزرگان و امیران بود. طراحی تذهیب در این دوره بسیار ساده و بیشتر تزئینات از نقوش هندسی دایرهای شکل یا نوارهای کتیبهای تشکیل میشد. از قرن ششم به بعد تزئین و تذهیب قرآن با روش دوره های قبل فاصله گرفت، تزئینات از سادگی و نقوش هندسی خارج شدند و جای خود را به طرحهای شاخ و برگ دادند. در دوره سلجوقی عناوین سورهها نقش مهمی در تذهیب قرآن داشت و در درون کتیبه نگاشته میشد. اواخر قرن هفتم تا اواسط قرن هشتم، دوره ایلخانان مغول را شامل میشود، از مشخصههای تذهیب قرآن در این دوره استفاده از اشکال هشت گوش و دوازده پر برای تزئین است. تزئینات این دوره به لحاظ طرح ورنگ چشمگیرتر از دوره های قبل می باشد (همان).
2-5- مشخصههای تذهیب دورهی تیموری
هنرتذهیب یکی از مهمترین هنرهای ایرانیان است که در ادوار پیشین، بیشتر در کتابها ظاهر شدهاست و به نظر میرسد در دوره تیموری با مشخصاتی منحصر به فرد و با صورتی منظم، منسجم و قدرتمند در آرایش کتابها وعمدتا در قالب مکاتب هرات وشیراز نمایان شدهاست. آثار باقی مانده از این دوران گواه آن است که دورهی تیموری یکی از باشکوهترین دورههای هنری ایران محسوب میشود، چرا که در سیر تاریخی کتاب آرایی ایرانی، در این دوران تمام شرایط به بهترین وجه برای آفرینش کتب ماندگار فراهم میشود.
«در دوران اسلامی هنر و مذهب در ایران به صورت نزدیکی به هم مرتبط بودند. اما در دوران تیموری به مذهب اهمیت بیشتری داده شدهاست و متون مهم مذهبی علاوه بر نسخههای تاریخی به دلیل گرایشات حکام و وزیران ایرانی و هنر دوست تیموری به فرهنگ، سنت و دین ایرانی جهت مصورسازی انتخاب می شدند. با مطالعه نسخ این دوران، روشن میگردد که نسخ خطی بازتاب تمایلات زیبایی شناسانه حاکمان تیموری در هنر و مذهب بود. آن ها نوعی پیوند مستقیم میان توان فرهنگی واعتبار سیاسی خود به وجودآوردند که به آنها اجازه داد تا بتوانند یکی از فرهیختهترین دربارها را در تاریخ اسلام بگسترانند» (سگای، 1385: 7).
«در حد فاصل دورهایلخانی و تیموری با دو جریان تکاملی در تذهیب ایرانی روبرو هستیم. گرایش غربی تحت تاثیر مکتب تبریز اول و بغداد تحت تاثیر حمایتهای قره قویونلو ها، آل مظفر و آل جلایر، که در حوزه شهر شیراز رشدونمو یافت و از سوی دیگر در حوزه تمدن و فرهنگ خراسان بزرگ باحمایت شاهزادگان تیموری، که در پی شکلگیری خط نستعلیق و زبان و ادبیات فارسی به وجود آمد، شکوه و عظمت نقوش ایلخانی، اما گرایش شدیدی به طراحی طبیعت گرایانه مشهود است. آن چنانکه طرحهای گیاهی بیش از پیش زینت بخش تذهیب های دوره ی تیموری می شود» (شاهکارهای آستان قدس، 1391: 17).
«تذهیب ها با قلم موهای نرم و رنگدانه های گران قیمت، حیوانات، سبزیجات و مواد معدنی به وجود می آمد. رنگ دانههای فلزی خاص که عایق کاغذ بود، روی پوششهای محافظ به کار می رفت وتا حدامکان از پوسیدگی آن جلوگیری میکرد. درخشش یا انعکاس رنگهای طلایی و نقرهای گاه با رسم خطوط نازک به وسیله یک سوزن عاج افزایش مییافت. هنگامی که نقاشی تمام میشد، برای لطیف وهموار نمودن تصویر، آن را روی تختهای از شاه بلوط صیقل داده شده قرار داده وبا یک توپ عقیق یا کریستال مالش میدادند. تذهیبکاران برخلاف خوش نویسان، به ندرت اثر خود را امضا می نمودند» (سگای، 1385: 29).
تکامل در سبک و سیاق هنر تذهیب نیز همچون استنساخ کتب در عصر تیموری سیری تدریجی داشت. نوع نقوش به کار رفته در هنر تذهیب در اوایل این دوران، در تداوم نقوش طبیعت گرایانه عصر مغول است. طبیعت گرایی مغولی که نقش مایه های گیاهی وجانوری را بیش ازگذشته در تزیینات وارد کرده بود، در طرح های کامل تر دوره تیموری همچنان باقی ماند (یزدانجو، 1380).
«به تدریج کاربرد نقوش هندسی عصر مغول در آرایش نسخ خطی کمرنگ شد ودر عوض نقوش گلی واسلیمی از سوی هنرمندان بیشتر مورد توجه قرار گرفت. استفاده گسترده از نقش دسته گلهای طلایی با شکوفههای رنگین برزمینه آبی از نمونههای نقوش این دورهاست که به طور گسترده در فضای متن و حواشی ترسیم می