ی برای دانشآموزان مبادرت کرد.
در کنفرانس تعلیمات متوسطه مشهد که در اردیبهشت 1337 تشکیل شده بود، مسئله راهنمایی بصورت جدی مورد بحث قرار گرفت و قرار شد برای عملی ساختن برنامه راهنمایی، مطالعاتی آغاز گردد. عدهای از متخصصان داخلی و خارجی طرحی تهّیه کردند که در کنگرۀ فرهنگیان در مرداد ماه 1337 مورد مطالعه قرار گرفت و پس از اصلاحاتی با اضافه کردن یک فصل به آییننامۀ دبیرستانها پیشنهاد شد.
این آیین نامه در تیر ماه 1338 به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید و مقرر شد تا تعلیمات متوسطه کار خود را آغاز نماید.
متعاقب تهیه این طرح در سال 1344 ادارهای بنام ” اداره راهنمایی تحصیلی” تشکیل شد و در اثر اقدامات این اداره در سال 1345 نظام جدید آموزش و پرورش در کلاس اول دبستان اجرا شد و تهیۀ پروندۀ تحصیلی برای دبستانها مطرح و در چهارمین سال اجرای طرح ، توزیع شد.
وزارت آموزش و پرورش در آذر 1346 از دانشکده های تعلیم و تربیت برای تربیت مشاور استمداد کرد و دانشسرای عالی تهران (دانشگاه تربیت معلم) از همان سال دورۀ لیسانس و فوق لیسانس مشاوره و راهنمایی را ایجاد کرد، به دنبال آن سایر دانشکدههای علوم تربیتی به تربیت مشاور اقدام کرد.
وزارت آموزش و پرورش ضمن تربیت مشاور در بهمن 1347 دفتری تحت عنوان دفتر برنامهریزی آموزش راهنمایی تحصیلی بوجود آورد و این برنامه مقدمات برنامۀ آموزش راهنمایی تحصیلی را که عملاً از مهر 1350 شروع میشدفراهم کرد و اقدامات جدی و مفیدی انجام داد.
2-2-1-1-2 برنامه راهنمایی قبل از انقلاب:
از مهر 1350 تا پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به سال 1357 در بخش راهنمایی تحصیلی اقدامات زیادی انجام شد که بطور خلاصه به بعضی از آنها اشاره میشود.
1-اعزام مشاور راهنمایی تحصیلی به مدارس و ادامۀ تربیت مشاوران در سطوح لیسانس و فوقلیسانس.
2-برنامهریزی و تعیین خطمشی امور مشاوره و راهنمایی مدارس راهنمایی تحصیلی و نظارت بر اجرای آنها.
3-ایجاد پرونده تحصیلی و پرسشنامه و فرمهای مختلف، بمنظور گردآوری اطلاعات تحصیلی و پیشرفت علمی و مشکلات یادگیری در سطح مختلف آموزشی.
4-ایجاد فضای همراه با اعتماد برای دانشآموزان تا بتوانند مشکلات خود را مطرح نمایند.
5-ایجاد فضای مناسب برای دانشآموزان برای بروز استعدادها و شکوفایی آنها.
6-تهیه تستهای پیشرفت تحصیلی در دروس ریاضی ، ادبی و ….
7-تهیه تستهای روانی، هوشی، استعدادهای تحصیلی، علایق و امثال آن.
8-ایجاد مراکز مشاوره و راهنمایی برای هماهنگ کردن فعالیتهای مشاوران.
9-توجه خاص نسبت به تشکیل شورای مشاوره و بحث و تبادل نظر در اطراف برنامههای راهنمایی در مدارس.
10-تشکیل کمیتهای با حضور تنی چند از استادان و ارزیابی کمّی و کیفی از پیشرفت کار مشاوره و راهنمایی تحصیلی.
11-اختصاص اعتبارات مکفی برای تهیه تستهای مختلف و استاندارد کردن آنها.
12-انتخاب مشاوران فعال و اعزام آنها به خارج از کشور برای مطالعه یا ادامه تحصیل.
2-2-1-1-3 برنامه راهنمایی بعد از انقلاب
برنامه راهنمایی بعد از به ثمر رسیدن انقلاب مثل بسیاری از برنامههای دیگر با توجه به هدفهای انقلاب اسلامی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. پس از انجام مطالعات و بررسیهای لازم در مورد وظایف مشاوران، تجدید نظر بعمل آمد و در سال تحصیلی 59-58 مطابق بخشنامه شماره 31/5/58 برنامه معلم – مشاور اجرا شد. بموجب این بخشنامه، بدون ایجاد تغییر اساسی در کار و برنامۀ راهنمایی، ساعت کار مشاوران از 12 ساعت تدریس به 10 ساعت مشاوره تغییر یافت. در اواخر سال تحصیلی 59-58 یعنی در تاریخ 5/3/59 تصمیم گرفته شد که تا زمان تهیۀ طرحهای اجرایی هماهنگ با هدفهای انقلاب، برنامههای راهنمایی و مشاوره حذف شود و مراکزی که تحت عنوان مراکز راهنمایی و مشاوره بوجود آمده بود تعطیل گردید.
درسال 60-59 طرح اشتغال مربیان تربیتی به عنوان سربازان انقلاب در مدارس شکل گرفت و رسماً به اجرا درآمد. برنامه امور تربیتی به تدریج متوجه برنامه مشاوره و راهنمایی در مدارس گردید. در سال 1364 در مناطق مختلف آموزش و پرورش مراکزی تحت عنوان هستههای مشاوره و راهنمایی تاسیس شد.
احساس نیاز به امر راهنمایی و مشاوره و لزوم فعالیت افرادی به عنوان “مشاور” در دستگاه آموزش و پرورش به قدری خودنمایی کرد که شورای عالی برنامهریزی در اردیبهشت ماه 1367 تصویب کرد که افرادی در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد به عنوان مشاور تعلیم ببینند تا بتوان از وجود آنها در امر راهنمایی و مشاوره در آموزش و پرورش استفاده کرد این دورهها در دانشگاه تربیت معلم و چند دانشگاه دیگر کشور ایجاد شد و هم اکنون دانشکدههای مختلف و مراکز آموزش عالی فرهنگیان با تمام ظرفیت در مورد تامین مشاوران فعالیت میکنند.
با اجرای نظام جدید آموزشی در دبیرستانها برای راهنمایی دانشآموزان در رشتههای مختلف تحصیلی برای حل مسائل و مشکلات روانی، عاطفی و اخلاقی و اجتماعی آنان، وجود مشاوران بیش از پیش احساس شد و مقرر گردید، مشاوران در تمام دبیرستانها حضور داشته باشند تا بتوانند نسبت به راهنمایی تحصیلی دانشآموزان اهتمام ورزند.
2-2-1-2 وضعیت راهنمایی و مشاوره در حال حاضر
2-2-1-2-1 مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده، “انجمن اولیاء و مربیان”
در سالهای اخیر انجمن اولیاء و مربیان به منظور بالا بردن سطح دانش خانوادهها در زمینۀ تعلیم و تربیت دانشآموزان ، برنامههایی تدو
ین و کتابها و مطالبی برای آموزش اولیاء برگزیده و موضوع آموزش خانواده را به صورت جدید گسترش داده و دنبال کرده است. درضمن اجرای این برنامهها این نتیجه به دست آمده است که مشکلات والدین دانشآموزان در زمینههای روابط عاطفی-روانی اعضای خانواده، حقوق خانواده، تعلیم و تربیت کودکان ، رفتارهای ضد اجتماعی بعضی از افراد خانواده … آنقدر زیاد است که مدرسان خانوادهها نمیتوانند از عهده پاسخگویی و راهنمایی خانوادهها در این زمینهها برآیند. لذا چارهای جز ارجاء این قبیل اولیاء به مراکز راهنمایی و مشاوره خانواده نیست و اکنون در سرتاسر کشور بیش از 90 مرکز فعال وجود دارد.
2-2-1-2-2 صدای مشاور و مراکز حضوری بهزیستی:
معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی در سال 72 بمنظور پیشگیری از آسیبها اجتماعی، مرکزی تحت عنوان “صدای مشاور” با دو خط تلفن تاسیس کرد تا مراجعان بتوانند مشکلات خود را بصورت تلفنی مطرح کنند و از مشاوران کمک بگیرند. استقبال و توجه به صدای مشاوره آنچنان تعّجبآور و غیر قابل پیشبینی بود که ساعات کار صدای مشاوره، از 8 ساعت در روز به 16 ساعت رسید و در مدّت کوتاهی از 2 خط تلفن به 4 خط و بالاخره به 10 خط افزایش یافت و در حال حاضر روزانه 14 ساعت، جوابگوی مراجعان هستند. از آنجا که حل همه مشکلات از طریق تلفن میسر نیست ، سازمان بهزیستی اقدام به تاسیس مراکزی تحت عنوان”مرکز مشاوۀ حضوری” کرد تا بعضی از مراجعان بجای حل مشکلات از طریق تلفن، به مراکز حضوری مراجعه نمایند اکنون “صدای مشاور” و “مراکز حضوری” بهزیستی در بیشتر استانها فعالیت دارند.
2-2-1-2-3 کلینیکها و مراکز مشاوره تحت نظر مرکز ملی جوانان:
شورای عالی جوانان وابسته به نهاد ریاست جمهوری به منظور رفاه جوانان طرحی تهیه کرد و به موجب این طرح مشاوران واجد شرایط را ترغیب نمود که با تاسیس مراکز خصوص نسبت به ارائه خدمات مشاورهای اقدام نمایند. این مراکز از سال 74 فعالیت خود را آغاز کردهاند و اینک تحت نظارت مرکز ملّی جوانان به کار مشغولند. درحال حاضر ارایۀ خدمات مشاورهای در سه بخش دولتی، نیمهدولتی (نیمه خصوصی)، و خصوص انجام میگیرد. بخش دولتی: شامل مراکز مشاورۀ انجمنهای اولیاء و مربیان، هستههای مشاورۀ مناطق آموزش و پرورش و مراکز حضوری سازمان بهزیستی است که با هزینهای کم و ناچیز به ارایۀ خدمات مشاورهای میپردازند.
-بخش نیمه خصوصی (نیمه دولتی): شامل مراکز مشاورۀ فرهنگسراها و دانشگاههاست که این مراکز هم به علت محدود بودن ، جوابگوی نیازهای مردم نیستند.
-بخش خصوصی: این بخش هم به علت هزینۀ بالایی که دارد پاسخگوی نیازهای افراد کم درآمد جامعه نیست، چون ممکن است برای حل یک مشکل نیاز به مشاوره در جلسات متعدد باشد که اکثر افراد از پرداخت هزینههای آن عاجزند. (یدالله جهانگرد، 1378)
2-2-2 تاریخچه مشاورهای حرفهای:
اگرچه نمیتوان برای شروع حرکت مشاوره تاریخ مشخصی را عنوان کرد، اما شروع آن را میتوان از زمانی دانست که جسی ب دیویس (J.B.Davis) (1898) بعنوان مشاور دانشآموزان دبیرستان دیترویت شروع بکار کرد. کارکردن او با دانشآموزان اختصاص به دانشآموزان نداشت، لذا در هر زمان با ساختارهای متفاوت و متناسب با ضرورتهای عصر خود وجود داشت ، در حال حاضر نیز رشد شتابان جوامع بشری در زمینههای علمی ، تکنولوژیکی و فرهنگی و گسترش پدیدههایی نظیر مهاجرت، جنگ ، فقر و پیآمدهای آسیبزای آنها نیاز به مشاوره را به عنوان ضرورتی اجتنابناپذیر مطرح میسازد. در کشور ما علاوه بر عوامل بالا، افزایش جمعیت و جوان بودن آن خصوصیتی است که جامعه را با مشکلات بیشتری رو به رو میکند. بدین لحاظ مشاوره را حداقل در سه زمینه میتوان مورد توجه قرار داد:
1-نیاز به آگاه سازی و دادن اطلاعات لازم درباره مسائل مختلف که بیشتر جنبه راهنمایی و پیشگیری دارد.
2-نیاز به ارائه راهکارهایی در مورد حل مشکلات مختلف افراد و کمک به آنان.
3- نیاز به مداخله و کمک در بحران و به عبارت دیگر کمک به افرادی که دچار مشکلات شدید عاطفی ، روانی و اجتماعی شدهاند، مشکلاتی که ممکن است به آنان آسیبهای جبران ناپذیری وارد میکند(احمد صافی ، 1368).
2-3-2 اهمیت و ضرورت توجه به راهنمایی و مشاوره در سازمان آموزش و پرورش:
نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملی موثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد، انتقال تجارب گذشته، ارائه ارزشهای مطلوب، افزایش معلومات و ایجاد مهارتهای لازم در افراد و بالاخره تسهیل مسیر حرکت وجودی آدم به سوی کمال و قرب الی الله، اهمیت آنرا در اقتصاد وفرهنگ و اجتماع جوامع بشری نشان میدهد.
2-4 انگیختگی
مفهومی است که هم در روانشناسی و هم فیزیولوژیکی از نظر روانی، به هوشیاری و میزان توجه اشاره میکند. به یک معنا، انگیختگی میزان بیداری فرد است. در پایینترین سطوح انگیختگی، فرد خواب (یا به حال اغما) و کاملا بدون توجه است، در سطوح بالاتر انگیختگی فرد بسیار آگاه و هوشیار است، در سطوح باز هم بالاتر، ممکن است فرد در حال وحشتزدگی یا شوک باشد.(فرجامی، 1380)
با انگیزه کردن دیگران، ویژگی منحصر به فردی دارد و آن این است که انسان را با مسئله انگیزش در موقعیتهای میان فردی روبرو می کند. وقتی کسی سعی میکند دیگران را با انگیزه کند، فردی که قرار است با انگیزه شود به یکی از سه حالت زیر واکنش نشان میدهد:
1)انفعال یا بی انگیزشی و درماندگی آموخته شده.
2)واکنش م
خالف، وقتی که دیگران سعی دارند افکار و رفتار او را شکل دهند یا کنترل کنند.
3)همکاری سازنده برای یادگیری روشهای تازه ، برای فکر کردن، احساس کردن، رفتار کردن که وضعیت فرد را بهتر خواهد کرد.
دو نتیجه اول در این رابطه منفی است زیرا فردی که قرار است با انگیزه شود در مقابل فرد با انگیزه کننده میایستد. نتیجه سوم یک رابطه مثبت است. در رابطه با نتیجه سوم فرد یاد میگیرد چگونه مسئله انگیزشی خودش را حل کند، چگونه مهارتهای خود را پرورش دهد، چگونه دست به ابتکار بزند و اعمال خود را شروع کند. به عبارتی دیگر او علیت شخصی را یاد میگیرد (سید محمدی، 1385).
رابطه انگیختی و انگیزش را میتوان به شکل روشنتری بررسی کرد.
برای هر فعالیتی، سطح انگیختگی ای هست که در آن عملکرد بهینه می شود. این سطح از فردی به فرد دیگر فرق میکند. بعضی فعالیتها را در شرایط انگیختگی نسبتا بالا بهتر میتوان انجام داد و حال آنکه فعالیتهای دیگر را با انگیختگی کمتر بهتر میتوان انجام داد. در هر زمان فرد باید چنان رفتار کند که سطح انگیختگی بهینه را برای رفتار جاری حفظ کند . به بیان دیگر، اگر سطح انگیختگی پایین باشد فرد کوشش میکند آنرا افزایش دهد(فرجامی، 1380).
یادگیری همراه با بیشترین موفقیت، انگیختگی بهینه میدهد. سطح پایین انگیختگی ، باعث سطح پایین توجه می شود. وضعیتی که به ندرت در دانش آموز منجر به یادگیری میشود (فرجامی ، 1380).
(کلر1 1983، به نقل از صیامی 1376 ولی2 2005) با تلفیق منابع مختلف ایجاد انگیزش، یک مدل عمومی ارائه کرده است. و از این مدل با عنوان ARCS یاد میکند که سر واژههایی است که مرکب است از حروف اول چهار شرطی که برای ایجاد انگیزش در یاد گیرنده لازم است.
1)حرف 3A: یا توجه ، یعنی ایجاد علاقه در یادگیرنده. آغاز آموزش ، حفظ این علاقه تا پایان کلاس درس و تا پایان هر واحد درسی لازم است.
2)حرف 4R : نمایانگر ارتباط است. یعنی ارزش و اهمیت دادن به موضوع یا برآوردن نیازهای فراگیری که درگیر یادگیری است.
3)حرف C5: یا اطمینان است یعنی انتظار کسب موفقیت از سوی فراگیرنده که میتواند به یادگیری نائل شود.
4)حرف 6S: یا رضایت است یعنی خشنودی حاصل از رسیدن به هدفهای آموزشی و پرورشی است (صیامی، 1376 لی 2005).
بر اساس تحقیقات انجام شده در علوم رفتاری عوامل متعددی بر انگیزش انسانی اثر میگذارند که به مرور و به بررسی بعضی از دیدگاههای صاحبنظران در این زمینه پرداخته میشود.
2-4-2 عوامل موثر بر افزایش انگیزش
2-4-2.1 آگاهی افراد از اهداف
هدف به فعالیت انسان جهت و نیرو میبخشد، هدف ارزشمند، فرد را به خواستن و طلب کردن وادار میکند . لذا سیف (1370 به نقل از سبحانی 1379) معتقد است به عنوان یک هدف آموزشی انتظار میرود که فراگیران به آن دست یابند تا در آنها نسبت به نتایج فعالیتها نگرشی مثبتی بوجود آورد.
2-4-2.2 اراده
ارسطو عامل اراده را در کنار “عقل” و دانش برای ایجاد رفتار پسندیده انسان ضروری دانست و اعتقاد داشت لازمه یک گزینش خوب رفتاری توسط انسان این است که ابتدا در فرد اراده قوی نسبت به آن پرورش داده شود. باتوجه به اینکه تشکیل اراده در انسان احتیاج به تمرین و تکرار دارد بنابراین با استفاده از فرصتها و مشوقهای مختلف این نیرو در افراد ارتقا یابد.
2-4-2.3 تأمین و پیگیری لذت جویی
لذت و شادکامی همیشه تنها عامل ارزشمندی است که انسان در جهت دستیابی به آن قدم بر میدارد.
2-4-2.4 تامین نیازها
به عقیده برخی از
0 دیدگاه