المومنین
آنچه که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد رفتار ایشان در قبال حکومت و جامعه اسلامی در دوره های مذکور است ودر واقع هدف توصیف وتحلیل رفتار اعتراض آمیز یک نخبه دینی ،فکری وسیاسی دور از راس حکومت است در حالی که ایشان در مرحله پنجم در راس حکومت اسلامی قرار دارند.
ب ) ضرورت موضوع
دین مبین اسلام با توجه به قیود ومعیار هایی که برای حاکم مسلمین بیان می کند اورا در قالبی از باید ها ونباید های الهی و فطری مسئول جان ومال و ناموس امت می کند، فرصت ها و موقعیت های بی نظیری را برای امت بوجود می آورد که زمینه رشد وتعالی همه اعضای آن را فراخور استعداد ذاتی و سعی و تلاش جسمی وروحی فراهم کند.این باید ها ونباید ها که از آن به عنوان نظام سیاسی اسلامی یاد می شود درصورتی که مورد بی مهری عده ای از مسلمانان بی تقوا ویا ناآگاه قرار گیردمی تواند معبر مناسبی برای دشمن باشد تا از آن به درون جامعه اسلامی نفوذ کرده و با ایجاد فضای غبارآلود وناسالم زمینه ضربه زدن به نظام اسلامی و جامعه مسلمین ودرنهایت استیلا برآنها را فراهم کند.
اما از آنجاکه دین مبین اسلام کامل ترین نسخه الهی برای سعادت کامل بشر الی الابد است با بیان نکات ظریفی ازاین سوء استفاده جلوگیری می کند.بهترین منبع مطالعه و فهم این نکات ظریف حکومت های اصیلی است که دردو دوره کوتاه در صدر اسلام برپایه اسلام ناب دردوره حکومت پیامبر اعظم صلی الله علیه واله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام شکل گرفته است.که مهمترین منبع نظام یابی سیاسی اسلامی می باشد.
مسئله ای که شاید امروزه بهره گیری از آن سیره حسنه را مشکل می کند نبود مجموعه ای منسجم و قابل تحقیق است که با چکش کاری های ظریف این مقوله ضروری را به صورت مفید دراختیار مسلمانان قرار دهد.پردازش و دقت دراین سیره حسنه است که می تواند حقوق متقابل حاکم اسلامی و امت را در راهبری صحیح جامعه اسلامی در عصر غیبت امکان پذیر کند.
هیچ شکی نیست که درنبود معصوم علیه السلام رهبر جامعه اسلامی که در طول تاریخ با عناوین مختلف مسئولیت جامعه اسلامی رابرعهده داشته است مصون از مطلق خطا و اشتباه نیست . البته باید توجه داشت که درصد خطا ها واشتباهات رهبر جامعه اسلامی با معیار هایی که در انتخاب او ملاک است به حداقل کاهش می یابد. اما همین در صد پایین هم در سنجه افکار عمومی مومنین مورد نظارت وارزیابی قرار می گیرد تا درنهایت بنیان جامعه اسلامی و کیان دین از هرگونه آسیب در امان باشد. این نظارت مردمی باید درقالبی منسجم از قوانین ومعیار هایی باشد که اولا مانع از ناکارآمدی این مقوله مهم در نظام سیاسی اسلام (انتقاد از حاکم مسلمان)شود -که یکی از مترقی ترین ظرفیت های این حوزه اندیشه سیاسی برای اصلاح و جلوگیری از انحراف حرکت اصیل مسلمین درجهت رشد وتعال دنیوی واخروی است.-ازسوی دیگر باید به گونه ای باشد که مانع از سوءاستفاده معاندان ،مخالفان،منافقان ودشمنان کیان مسلمین وبیضه الاسلام گردد. آنچه مسلم است این است که تا کنون الگوی منسجم ،کامل،جامع ومانع در زمینه نحوه نقد از نظام سیاسی وجود ندارد.حتی می توان ادعا کرد در هیچ زمینه ای در باره نحوه انتقاد وجود ندارد.مثلا الگویی برای نقد نظام اداری ،روابط اجتماعی،علمی و….وجود ندارد.البته درمنابع گوناگون حسب مورد می توان مثال ها و راهنمایی های کلی برای انتقاد وجود دارد اما خلا وجود الگویی که بتوان بر اساس آن انتقاد را ارزیابی کرد را به هیچ وجه پر نکرده اند.
درتحقیق حاضر سعی شده است اولین گام های تولید وتدوین این الگوی اصیل اسلامی برداشته شود وبا مراجعه به منابع دست اول قدمی هر چند ناچیز در یکی از شاخه های این حوزه برداشته شودو درآینده اگر برای شخص محقق امکان پذیر بود آن را پیش ببرد واگر این امکان نبود آجری را بر این بنای نو پا ودژ مورد نیاز جامعه اسلامی افزوده باشد.
ج ) سابقهی تحقیق
امروزه به برکت وجود مراکز علمی پژوهشی و فعالیت های شایان تقدیر محققان حوزه شناخت امیر المؤمنین علیه السلام در ابعاد مختلف مورد کنکاش های بسیاری از علمای فن قرار گرفته است . اما از آنجا که وجود مقدس ایشان دریای بی کران معارف الهی است هر قدر هم که این تعمق وغور زیاد باشد باز هم در مقابل عظمت وجودی امیرالمؤمنین علیه السلام به اندازه قطره آبی در دهان پروانه ای است .به همین سبب با وجود اظهار نظر های مختلف وتحریر کتب ، مقالات وآثار دیگر در این حوزه بازهم جای مناسب برای کار وجود دارد.بخصوص خلأ نبود آثاری با محوریت الگو بودن ونزدیک تر به فضای اجرا دراین زمینه بسیار دیده می شود.آثار موجود یا عمدتا به کلی گویی پرداخته اند یا وقایع تاریخی را بیان وتحلیل نموده اند و یا به قدری در فضای انتزاعی سیر کرده اند که زمینی کردن آنها بسیلر مشکل به نظر می رسدکمتر اثری وجود دارد که با نگاه ذکر شده به سیره امیر المؤمنین علیه السلام بنگرد اما از میان آنها آثاری نیز وجود دارد که به واقع نخستین گام های این حرکت عظیم را برداشته اند که تعدادی از آنها به شرح ذیل معرفی می گردد :
1) جلال درخشه در کتابی با عنوان ” مواضع سیاسی حضرت علی علیه السلام درقبال مخالفین خود ” به بررسی مواضع سیاسی امیر المومنین علیه السلام در قبال مخالفین خود پرداخته است.باید به این نکته اشاره کرد که وجه ممیز این تحقیق با کتاب جلال درخشه در این است که درخشه بیشتر به توصیف و تحلیل مواضع ایشان در قبال مخالفان خود پر داخته است اما این تح
قیق علاوه بر توصیف وتحلیل وقایع تاریخی این بازه زمانی به تدوین الگویی منسجم برای نقد نظام سیاسی همت گذاشته است.از سوی دیگر جامعیت و مانعیت موضوع تحقیق حاضر در اثر جلال درخشه دیده نمی شود.
2) مرحوم محمد دشتی در کتابی با عنوان “الگوی رفتار سیاسی در سیره امام علی علیه السلام ” به بررسی اگو محور رفتار سیاسی امیرالمؤمنین علیه السلام پرداخته است . این کتاب علی رغم محتوای بسیار غنی خود به علت کلی بودن موضوع نتوانسته است آنچه را تحقیق حاضر به صورت اخص وارد شده است ، بیان نماید.
3) سید احمد خاتمی در مقاله ای تحت عنوان ” امام علی علیه السلام و بیست و پنج سال سکوت ” که در مجله پاسدار اسلام در شماره 195 و 196در اسفند76 و فروردین 77 به چاپ رسیده است توضیح مختصر و گذرا یی از دوره 25 ساله خانه نشینی امیرالمؤمنین (علیه السلام) ارائه می دهد.اما این مقاله بیشتر به بیان کلیات این دوره حساس پرداخته است.
4) مجله پرسمان در اسفند 1380و در پیش شماره7با اشاره کوتاهی بر جایگاه رفتار امیرالمونین (علیه السلام )در دوره خلیفه دوم بخشی نه چندان جامع ومانع از نقش ایشان را در این دوره به عنوان یک نخبه دینی بیان می کند.
5) سید صادق پیشنمازی در مقاله ای با عنوان ” مناظره ی امیرالمؤمنین علیه السلام با اهل شوری ” که درنشریه مبلغان شهریور 1379، شماره8به چاپ رسانده به بخشی کوتاه از سیره عملی امیرالمؤمنین (علیه السلام)دریکی از حساس ترین ایام بعداز رحلت پیامبراکرم(ص)اشاره کرده است.امام این مقاله نیز فاقد جامعیت لازم است.
6) سید صادق حقیقت در مقاله ای تحت عنوان ” جایگاه بحث احزاب در اندیشه سیاسى اسلامی ” که در مجله علوم سیاسی به چاپ رسانده است بررسی جایگاه بحث احزاب در اندیشه سیاسى اسلامی را هدف قرار داده وبه نوعی به موضوع این تحقیق پرداخته اما این مقاله نیز مانعیت لازم را ندارد.
7) مجله علوم سیاسی در مقاله ای با عنوان ” مبانى آزادى و ((حزب))در مذهب شیعه ” که به قلم داود فیرحى نوشته شده است بخشی از موضوع این تحقیق را مورد بررسی قرار داده است اما از جامعیت ومانعیت لازم برای موضوع این تحقیق برخوردار نیست.
د ) تعـریف مفاهیم
د – 1 ) الگو: سرمشق ،مقتدی ،اسوه ،مثال ،نمونه(دهخدا ، 1372، 2779)
الگو یا مدل، نمایش نظری و ساده شده از جهان واقعی می باشد.(سورین ،تانکارد،1386،65)
مدل، طرح و نمونهای است، که از آن الهام گرفته و پیروی میشود و یا نسخهای از آن برداشته میشود(روشه،1379، 44)
اصطلاح الگو را انسانشناسان، حداقل از سال 1871 بهمفهومی چندجانبه بهکار بردهاند.این کاربرد آزاد تاکنون ادامه دارد.بر همین مبنا از الگو، گاه در توجه به کیفیتهای رفتاری، الگوهای آرمانی و رفتاری و گاه در توجّه به اصول فرهنگها یاد شده است(گولد،1376، 91)
کارکرد الگو عبارت است از کوشش برای سادهتر کردن و آسانتر فهماندن واقعیت از طریق تنظیم عناصر و وارد کردن نظمی در آنها؛ مثلا میتوان طرح منطقی روابطی را که بین برخی از عناصر یک سیستم وجود دارد، بهشکل یک پیکره درآورد. (توسلی،1369،142)
گاهی برخی صاحبنظران آنرا نادیده میگیرند و بیشتر، آنها را باهم بهکار میبرند و یا بدون تمایز، بهجای یکدیگر استعمال میکنند.در حالیکه تفاوتهایی بین آنها وجود دارد.در حقیقت نظریه، بدون ارجاع به الگو، بهشکل بیواسطه و مستقیم، امور اجتماعی را تبیین میکند.در حالیکه الگو از طریق تشابه، به شناخت واقعیت کمک میکند و با برجسته کردن عنصر تشابه، درک روشنتری از شباهت میان واقعیت و مدل ذهنی فراهم میسازد(توسلی،1369،30)
د – 2 ) نقدو انتقاد: تمییزُ الدراهِم و إِخراجُ الزَّیْفِ منها؛ (شافعی ، 1406 ، ج33 ، 425)
.نقد و انتقاد :جداکردن خوب از بد،خرده گرفتن ،به گزینی شرح معایب و محاسن شعر یا مقاله یا کتابی با سنجش اثری ادبی یا هنری بر معیار یا عملی تثبیت شده(معین ، 1388، 365)
در لغت به معنی ارزیابی، بررسی، شناسایی نمودن، زیر و رو کردن، عیبها را نمایاندن و پنهانها را رو کردن است.( معطوف، لویس، المنجد،1976،ج 2، 1990)
در اصطلاح، وارسی و بررسی نوشتار، گفتار یا رفتاری برای شناسایی و شناساندن زیبایی و زشتی، بایستگی و نبایستگی، بودها و نبودها و درستی و نادرستی آنها است.( شریفی، 1385 ، 82 تا 84)
در اصطلاح نیز گفته اند: نقد عبارت از: “تجزیه و تحلیل آثار و ارزیابی آن از نظر فنی” است ماتیوار نولد، نقاد و شاعر انگلیسی، نقد را “سعی و مجاهده ای می داند عاری از شائبه اغراض و منافع تا بهترین چیزی که در دنیا دانسته شده است و یا از اندیشه انسان تراوش کرده است، شناخته گردد و شناسانده شود.” و کارلونی، نقد را عبارت از “بررسی آثار گذشته و معاصر به منظور رفع ابهام و توضیح و ارزیابی آنها” معرفی می کند و می گوید: “نقد کردن قبل از هر چیز درک کردن است” از مجموعه مطالب یاد شده، می توان استفاده کرد که: نقد در اصطلاح عبارت از تحلیل و ارزیابی آثار علمی، هنری و… گذشته و حال و تشخیص صحت و سقم آن به منظور دفع ابهام و کج فهمی ها است.بنابراین، انتقاد به معنای بیان نقایص و کاستی ها می باشد و این اصل و قاعده در کلیه حوزه ها و قلمرو فعالیت انسان ها، جریان داشته و دارد. در حقیقت، بیان نقایص و کاستی ها باعث رشد انسان و جامعه انسانی در تمام ساحات شده است و همین ویژگی مسیر انسان را از سایر موجودات که به نحوی زندگی اجتما
عی دارند، جدا می سازد.(عطایی ،1384،31 )
د – 3 ) نظام سیاسی: 1-هرالگوی پایدار روابط انسانی که میتنی بر قانون وقدرت مجاز باشد.2-مجموعه ای از کنش های متقابل که از طریق آنها ارزش ها ،خدمات وکالا هابر حسب قدرت معتبر برای تمام جامعه سهم بندی می شوند.منظور از سهم بندی برحسب قدرت معتبرتصمیمات مسئولین قانون گذاری ،اجرایی وقضایی جامعه است.3-ساختاری است فراگیر وپیچیده که موجودیت جامعه را به مثابه یک ارگانیسم واحد که بوسیله یک قدرت سیاسی مرکزی اداره می شودحفظ می کند.نظام سیاسی از دیگر نظام های تجتماعی در درجه اول به خاطر سرکردگی آن متامیز می شود.در مفهوم محدود معمولا دولت به عنوان نهاد اصلی نظام سیاسی تاقی می شودکه دستگاه قهر را در اختیار دارد ودر مفهوم وسیع دولت بیان ونمود رسمی تمام جامعه است.مفهوم دولت هم چنین به عنوان مترادف نظام سیاسی به کار می رود( آقابخشی ، 1383، 526)[ نظام سیاسی اسلامی دولتی است که نه تنها ارزشهای حاکم بر زندگی سیاسی ونیز شرایط رهبران وفرمانروایان آن از جانب دی