وگفته شده که امیر المؤمنین ☻ نهی از تبری نکرده است.
از بیان شیخ در اینجا استفاده میشود که در «مقام برائت جستن»، تقیّه کردن رجحان دارد.
4- امام خمینی ◙ بعد از نقل روایاتی که در این باب وارد شدهاند، فرموده است «ان رفع الید عن تلک الرّوایات المشتمله علی تکذیب ما نسب الی علی ☻ و عن اخبار التقیّه، و عن قوله تعالی «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ » و حکم العقل بلزوم حفظ النفس و اهتمام الشارع به، لا یمکن تلک الرّوایات التی لا تفید علما و لا عملا و لم نجد فیها ما یسلم سنداً»
همانا دست برداشتن از روایاتی که مشتمل بر تکذیب آن چیزی که به علی ☻ نسبت داده شده (مبنی بر عدم جواز برائت) و همینطور دست برداشتن از اخبار تقیّه و قول خدای متعال «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ » خود را در معرض هلاکت قرار ندهید. وصرف نظر کردن از حکم عقل به لزوم حفظ نفس و توجه و اهتمام شارع به آن ( دست برداشتن از همه آنها) به خاطر روایاتی که نه افاده علم میکنند و نه عمل و از حیث سند نیز سلامت کافی ندارند، ممکن نیست.
آنچه که از کلام امام ◙ در مقام برائت جستن از اهل البیت ♣ استفاده میشود. این است که: تقیّه در این مقام واجب است و تن دادن به کشته شدن حرام است.
5- آقایی خویی ◙ بعد از بیان اخبار وارده در این باب فرموده است:
«الصحیح ان الامرین (التقیّه و ترکها) متساویان ولا دلاله لشیء من الروایات علی ارجحیّه احدهما من الآخر، و قال ایضا فی اخر کلامه فی المسأله: فالحکم بارجحیّه التقیّه من القتل فی نهایه الاشکال.
قول صحیح آن است که: «تقیّه کردن و برائت جستن» متساوی میباشند و در روایات هیچ دلالتی وجود ندارد مبنی بر این که یکی بر دیگری رجحان داشته باشد. و همچنین ایشان در این بحث میفرماید: حکم به ترجیح تقیّه بر قتل در نهایت اشکال است.
از کلام آقای خویی استفاده میشود که تقیّه کردن و عدم تقیّه مساوی است و برائت جستن جائز است.
از مجموع آرا و اقوال فقها در مسئله «برائت جستن از امام معصوم ☻ » چهار قول بدست میآید.
1- مشروعیّت تقیّه و وجوب برائت(نظر امام خمینی ◙ )
2- مباح بودن ترک تقیّه و رجحان داشتن آن، خصوصا نسبت به رهبران جامعه(نظر شهید اول)
3- رجحان تقیّه و استحباب برائت (نظر شیخ اعظم انصاری)
4- تقیّه و عدم تقیّه مساوی است و جواز برائت (نظر علامه مجلسی و آقای خویی)
قلمرو تقیّه از دیدگاه امام خمینی ◙
قلمرو تقیّه از دیدگاه امام خمینی ◙ از دو ناحیه قابل بررسی است.
1- از جهت آرا و فتوا
2- از نظر سیره عملی امام
حضرت امام در باب تقیّه رسالهای را به صورت مستقل به این بحث اختصاص داده است. در این رساله پس از ذکر اقسام تقیّه به ادله و روایاتی که در این زمینه وارد شده است مورد بررسی قرار داده و سپس ضمن پذیرفتن مشروعیّت تقیّه به موارد استثناء از ادله آن میپردازد.
که به صورت خلاصه در این جا اشاره میشود:
از نظر روایات تقیّه تا جایی است که موجب فساد در دین نشود « عن ابی عبدالله…یَعْمَلُ الْمُؤْمِنُ بَیْنَهُمْ لِمَکَانِ التَّقِیَّهِ مِمَّا لَا یُؤَدِّی إِلَى الْفَسَادِ فِی الدِّینِ فَإِنَّهُ جَائِزٌ »
… مؤمن هر عملی را که از نظر تقیّه در میان آنها انجام دهد که به فساد در دین منجر نگردد، جایز است.
از آنجا که فساد در دین یک مفهوم کلی و تا حدی، مبهم است، حضرت امام ◙ مواردی را برای استثناء از ادله تقیّه نام میبرند که میتواند بعضی از آنها مصادیق فساد در دین محسوب گردد. که البته به بخشی از این موارد در بحث «دامنه تقیّه از نظر فقها» صفحه 140تا 144 این رساله مورد بررسی قرار گرفته است.
موارد استثناء شده از تقیّه
1- بعضی از محرماتی که در نظر شارع و هم متشرعه اهمیّت زیادی را دارا هستند، مانند ویران کردن خانه خدا و مشاهد مشرّفه- از بین بردن قرآن کریم یا تفسیر کردن آن بگونهای که مذهب را فاسد کند، و موجب گمراهی مردم گردد.
2- تقیّه کنند از چنان شأن و موقعیّت اجتماعی برخوردار است که اگر مرتکب عمل حرام یا ترک واجبی از روی تقیّه شود موجب سست شدن مذهب و از بین رفتن حرمت آن در میان مردم میشود. مانند اینکه چنین فردی را به عنوان مثال، مجبور به نوشیدن شراب یا انجام زنا کنند.
3- قتل مؤمن
یکی از موارد تقیّه حرام مانند اینکه یک ظالمی کسی را مجبور کند که یک نفس محترمهای را به قتل برسند برای این شخص جایز نیست بخاطر تقیّه او را بکشد، بخاطر این که
«انّ التقیّه انّما شرعت لحقن الدماء»

برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
4- در جایی که اصلی از اصول اسلام یا اصول مذهب با یکی از ضروریات دین در معرض زوال و نابودی یا تغییر و دگرگونی قرار گیرد. تقیّه جایز نیست.
موارد دیگری را حضرت امام در رساله تقیّه مورد بحث قرار داده است که به دلیل اینکه در مبحث «دامنه تقیّه از نظر فقها» ذکر شده و هم به دلیل اختصار به این مقدار اکتفا میگردد.
سیره عملی امام خمینی ◙ در تقیّه
اگر بخواهیم سیرهی کلی حضرت امام ◙ را از دریچه تقیّه بنگریم، دو مسئله را میتوان خاطر نشان ساخت:
1- ایشان هیچگاه از کنار اعمال ظالمانه، طرحها و برنامههای منافقانه و استکباری رژیم پهلوی و عمّال او به راحتی عبور نکرده و کسی هم نقل نکرده است که در مقابل آن متوسّل به تقیّه و سکوت و کرنش شده و در مقام اعتراض و عکس العمل و تبلیغ برنیامده باشند، بلکه بالعکس در برخی از مواقع فتوا به تحریم تقیّه دادهاند و جامعه طلاب و آیات عظام و مردم را به واکنش، اعتراض و راهپیمایی، شهادت طلبی و امر به معروف و نهی از منکر، ملتزم و فراخواندهاند.
به عنوان نمونه ایشان بعد از ماجرای حمله ددمنشانه عمّال رژیم به مدرسه فیضیه و ضرب و شتم و کشتن طلّاب و مردم، اعلامیه تاریخی و مشهور خود تحت عنوان «شاه دوستی یعنی غارتگری» را در سیزدهم فروردین سال 42 منتشر ساختند. در قسمتی از این اعلامیّه صریحا حضرت امام فرمودند:
«شاه دوستی» یعنی غارتگری، هتک اسلام و تجاوز به حقوق مسلمین و تجاوز به مراکز علم و دانش «شاه دوستی» یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانههای اسلام و محو آثار اسلامیّت «شاه دوستی» یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. حضرات آقایون توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است. قرآن و مذهب در مخاطره است با این احتمال، تقیّه حرام است، و اظهار حقایق واجب «ولو بلغ ما بلغ»
2- اگر نگاهی به نامهها و فرامین حضرت امام ◙ به یاران، دوستان و اقوامشان در دوران تبعید خارج از کشور بیندازیم، مطالب و محتویات و اسامی برخی از اشخاص به طور سرّی و خلاصه و یا با عدم درج نام مخاطب و گیرنده همراه است که به خاطر ملاحظه مسائل امنیّتی و حفاظتی بوده است.
بنابراین به طور کلی، میتوان نیّت و انگیزه امام ◙ را از لحاظ اصل کتمان و رازداری در مبارزات و واکنشها و فعل و انفعالاتشان، سازندگی، تداوم، پیشرفت نهضت جنبش اسلامی، افشاگری، روشنگری و تنبیه توده مردم از خیانتها و جنایتهای رژیم شاه تبیین نمود.
آقای سیّد حمید روحانی راجع به پیامی از حضرت امام ◙ در بهمن 1349 به زائران بیتالله الحرام خاطرهای را نقل میکند. گویا حضرت امام ◙ دستور به حذف جملاتی از متن آن پیام دادهاند که آن جملات بدین قرار است:
اساساً اسلام با اساس شاهنشاهی مخالف است، هر کس سیرهی رسول خدا را در وضع حکومت ملاحظه کند میفهمد اسلام آمده است این کاخهای ظلم شاهنشاهی را خراب کند، شاهنشاهی از کثیفترین و ننگینترین نمونه ارتجاع است.
سپس آقای روحانی در خاطرات خود سبب حذف آن جملات را از زبان امام ◙ چنین اظهار میدارد:
چون احتمال دارد برای ناشرین اعلامیه در مراسم حج گرفتاری پیش بیاید و از طرف رژیم سلطنتی حجاز دستگیر شوند، مطلبی را علیه اساس سلطنت و پادشاهی در این اعلامیه آوردهایم، به مصلحت نمیدانم چون ممکن است برای آنهایی که در رابطه با پخش این اعلامیه در حجاز دستگیر میشوند، خطر جانی به همراه داشته باشد و رژیم سعودی آنان را به اتهام قیام بر ضد «نظام مُلکی» گردن بزند. از این رو، آن چند جملهای را که اساس سلطنت را نفی میکند، حذف کنید.
امام خمینی از آنجا که همواره از تدابیر کافی و درایت و بصیرت سرشاری برخوردار بودند توانستند با تاکتیکها و نهان کارهایی که از دستورات و تعالیم زنده اسلام است، رژیم و کارشناسهای داخلی و خارجی آن را غافلگیر سازند و سالیان درازی، هدف عمده خود را که به حرکت در آوردن حوزههای علمیّه و به مبارزه واداشتن علما و مراجع بوده دنبال کنند.
و آنجایی که امام تشخیص میدادند باید فریاد بزند و از کیان اسلام دفاع نماید تقیّه را کنار میزد و با شجاعت تمام از اسلام و حقوق مسلمین حمایت میکرد.
استراتژی تقیّه و قلمرو آن
هم گرایی و حرکات راهبردی در جهان اسلام، امری حیاتی است و تقیّه سیاسی یکی از نقاط ثقل این راهبرد و استراتژی است در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ☻ از حضرت علی ☻ نقل شده است که: «التَّقِیَّهُ مِنْ أَفْضَلِ أَعْمَالِ الْمُؤْمِنِ یَصُونُ بِهَا نَفْسَهُ وَ إِخْوَانَهُ عَنِ الْفَاجِرِین»
تقیّه از برترین اعمال مؤمن است که به وسیله آن، خودش و برادرانش را از گزند فاجران حفظ مینماید
در روایات دینی ما، به تقیّه از منظری راهبردی و استراتژیک نگریسته شده و به عنوان وظیفهی عام مسلمین تلقی گردیده است.
ائمه ♣ در مبارزات سیاسی برای حفظ شیعیان از خطر دشمنان، راهکارهای مناسبی طرح و اعمال نمودند که برخی از آنها بدین قرار است: سفارش به بردباری و تشویق به رازداری (تقیّه کتمانی) این دو موضوع، دو اصل اساسی در مبارزه تلقی میشوند و دقیقا شیعیان از این دو ناحیه آسیبپذیر بودند. که امام سجاد ☻ میفرماید: به خدا سوگند، دوست داشتم گوشت و دست و پایم را میدادم، تا دو ویژگی بیصبری و راز نداری در میان شیعه از بین میرفت.
مبارزه پنهانی با ستمگران یکی از اصول مهم و استراتژیک در همه مبارزهها، اصل مخفیکاری است که ائمه ♣ به آن
سفارش مینمودند. امام سجاد ☻ در این باره فرمودند، حق امام بر مردم این است که در نهان و آشکار از او پیروی کنند و فرمانبردار او باشند و کلامش را بزرگ شمارند، ولی حق سلطان این است که در ظاهر حکمش را مخالفت نکنند.
رهنمود امام در حقیقت ترسیم یک استراتژی است، زیرا شیعیان به دلیل عدم توان کافی برای مبارزهی علنی و مسلحانه، به دستور امام شیوهی تقیّه را پیش گرفتند و فرمان ظاهری از سلطان به معنای تعطیل کردن جهاد نیست و به گواه تاریخ در طول دوران پر افتخار تشیع، هرگز مشعل جهاد خاموش نشد و خط سرخ شهادت همواره پر رهرو بوده و هست.
با توجه به این معنا و مفهوم تقیّه است که مقام معظم رهبری کاربرد تقیّه را میدان مبارزه با دشمن دانسته و میفرماید: تقیّه مربوط به میدان مبارزه است زیرا که امام معصوم از تقیّه تعبیر به «ترس المؤمن» میکند.
بنابراین مسلمانان به دلیل موضع سیاسی خویش درقبال دشمنان سوگند خوردهی اسلام، باید این فرهنگ بالنده را بسان یک راهبرد عام در میان طبقات مسلمین مطرح کنند تا هم به ترویج اندیشه خویش و بسط حوزهی نفوذ و اقتدار خود بپردازند و هم از خطرات گستردهای که برای مسلمین تدارک دیده شده در امان بمانند.
مسلمانان امروزه در بحرانیترین شرایط تاریخی به سر میبرند، سازمانهای مخوف جاسوسی عالم، قطبهای قدرتهای اهریمنی، مسلمانان را در مضیقهها و اختناقهای فراوانی قرار دادهاند، انواع تهمتها و افتراها، محدودیتها و نفوذها در قلمرو اسلامی گواه روشنی است بر تمرکز بیش از حد کفر حاکم بر جهان مسلمین. از طرفی مسلمانان موظف هستند که اندیشهی اسلامی را بسط و گسترش دهند و شاهد بودن و امت وسط بودن را در گسترهی جامعه و تاریخ به اثبات رسانند.
با توجه به این بیانات چند نکته را میتوان استنباط کرد:
1- تقیّه یک استراتژی است و برای اعمال این استراتژی و راهبرد، تاکتیکهای متفاوتی وجود دارد.
2- تقیّه و عقیده به آن در میان مسلمین، سبب ایجاد هم گرایی عقیدتی و عامل بقای مسلمانان در کلیت جهان اسلام است.
3- تقیّه عامل میدان ندادن به دشمن برای نابودی حقیقت اسلامی و مسلمین است ولی نباید عامل زبونی و تسلیم محض شدن باشد بلکه همواره خشمی مقدس و درونی را لازم دارد.
4- ایجاد حکومت اسلامی در جوامع دینی، باز خوردهای شدیدی را از ناحیهی استکبار در پی دارد و در موارد حساس آن، تقیّه یک استراتژی عمومی برای همهی مسلمانان است.
5- تقیّه در فلسفهی سیاسی اسلام، تا حصول اقتدار تشکیلاتی مسلمین باید در قبال کفار عنود و لجوج ادامه یابد. و همواره وسیلهای برای خلع سلاح کردن دشمن است.
نتیجه
با توجه به سؤال اصلی و سؤالهای فرعی مطرح شده در این پژوهش و فرضیههای ارائه شده در آن نتایج حاصله از این تحقیق به قرار ذیل است.
1- تقیّه اولا جزو اصول مبارزاتی همه انبیاء از جمله پیامبر خاتم بوده و ثانیا آنچه از مفهوم لغوی تقیّه و نیز موارد کاربرد آن در گفتار معصومین استفاده میشود این است که تقیّه منحصر به مخفی کردن اعتقاد دینی و یا اظهار سخنانی بر خلاف عقیده به خاطر خوف از جان و مال و آبرو نیست.
بلکه تقیّه یکی از احکام ثانویّه است که شارع در موارد تزاحم ملاکات در رعایت قاعده «الاهم فالاهم» برای حفظ ملاک و مصلحت اهم دست از مصلحت مهم بر میدارد. بنابراین نباید تقیّه را به صورت خوفی شخصی خلاصه کرد.
لذا تقیّه حکمی الهی است برای ترجیح ملاک اهم بر مهم ، و در مواردی که تقیّه واجب میشود شخص موظف به تقیّه است حتّی اگر هیچ خوفی هم نسبت به خود نداشته باشد.
2- تقیّه یک نوع تاکتیک حساب شده و گفتار و رفتار مدبّرانه توأم با رازداری جهت صیانت از نیروهای مؤمن و انقلابی و ارزشهای الهی است که نتیجه نهایی آن حفظ اسلام و مکتب تشیّع است.
3- مشروعیّت تقیّه به ادله اربعه ثابت است. ولکن از نظر اهل سنّت تقیّه تنها جهت حفظ نفس جائز است. اما از نظر علمای شیعه، تقیّه برای جلوگیری از هر مهلکه و زیانی که مندوحه نداشته باشد جائز است و در تقیّه مداراتی خوف ضرر نیز شرط نشده است.
4- از جهت کاربرد تقیّه علمای سنّی «غیر از شافعی» تقیّه را در برخورد با غیر مسلمانان خطرناک جایز میدانند و دلیل آنان این است که آیه شریفه تقیّه، نسبت به کفار است و شامل تقیّه نسبت به مسلمانان نمیشود.
5- با توجه به آیه 106 سوره نحل، گرچه آیه شامل تقیّه نسبت به مسلمانان نمیشود. ولی علمای شیعه به دلیل تنقیح ملاک و یا از راه عقل و یا از طریق روایات معصومین ♣ تقیّه را در تمام مواقعی که مؤمن در مخاطره قرار میگیرد جائز میدانند. چه این خطر از ناحیه کفار باشد یا از ناحیه پیروان مذاهب اسلامی که با عقیده و مذهب او مخالف هستند.
6- تقیّه بر اساس طبیعت و ذات آن به سه بخش تقسیم میشود.
1- تقیّه خوفی 2- تقیّه مداراتی 3- تقیّه کتمانی که هر کدام از اینها دارای کارکردهای اجتماعی و سیاسی می باشند که در فصل دوم موارد آن به صورت تفصیلی آمده است.
7- تقیّه یک نوع جهاد است که قبل از حکومت، زمینهساز ایجاد حکومت، و بعد از حکومت موجب گسترش قلمرو حاکمیّت اسلام است. و در حقیقت تقیّه در بعد سیاسی یک نوع پوشش امنیتی است که در سایه آن میتوان با ظلم و جور مبارزه و جهاد کرد.
8- تقیّه یکی از مباحث اساسی و کلیدی در حکومت جائر و احکام مرتبط با حاکمیّت نامشروع است.
9- با توجه به ابتلای امامان معصوم ☻ و شیعیان به حکومتهای جور و ضرورت رابطه با حاکمان جائر به این مسئله از زوایای گوناگون توجه شده و راهکاری راهبری توسط پیشوایان دینی ارائه گردیده است و تقیّه یکی از مؤثرترین شیوههای برخورد با حاکمان جور بود که شیعه توانست در پوشش آن
0 دیدگاه